تمام اصول ابتدایی اقتصاد مالی به ما میگوید که پورت فولیوی بهینه باید تا حد ممکن متوعسازی شود تا ریسکهای غیرسیستماتیک حذف شده و فقط ریسکهای بنیادی (غیرقابل حذف با تنوعبخشی) در سبد سرمایه فرد باقی بماند. این اصل ساده و قوی است که هر کسی که سبد سرمایهگذاری مالی دارد با درجات مختلف دنبال میکند. حتی خانوارها هم وقتی پولی برای بازنشستگی سرمایهگذاری میکنند (معمولا از طریق شرکتهای مدیریت دارایی)، آنرا در سبد متنوعی از داراییهای پخش میکنند.
تا اینجا خوب و بدیهی. ولی یک مشاهده دیگر را هم اضافه کنیم: تقریبا در همه جای دنیا، بزرگترین بخش دارایی خانوار در یک دارایی خاص غیرنقد متمرکز است و آن هم مسکن است. اصل تنوعبخشی به ما میگوید که این کار دور از رفتار بهینه است چون سبد سرمایهای که درصد بزرگی (شاید در حد ۸۰ درصد) از کل دارایی را به یک دارایی (آنهم نه چندان نقدشونده) تخصیص میدهد احتمالا جایی ایراد دارد. ولی به هر حال در واقعیت میلیونها خانوار در بیشتر کشورهای دنیا همین کار را میکنند.
پازلی که همچنان پیش روی اقتصاددانان است این است که چرا مردم به جای خرید خانه، پول خانه خود را در یک سبد متنوع در بازار مالی سرمایهگذاری نمیکنند که با بهره آن پول اجاره مسکن خود را بپردازند. در «بلندمدت» احتمالا این روش ریسک کمتر (و احتمالا بازده مناسبی) به خانوار میدهد. حتی یک نسخه راحتتر این پازل این است: چرا مردم به جای تعهد به خرید یک خانه خاص، پول خود را در صندوقهای سرمایهگذاری مسکن (REIT) سرمایهگذاری نمیکنند که در عین حال که در معرض بازده بخش مسکن و مستغلات باشند، از ریسک غیرسیستماتیک مربوط به یک منطقه یا منزل خاص دوری کنند. اصول ابتدایی اقتصاد مالی به ما میگوید که بازده سبدی که شامل یک میلیون خانه باشد (صندوق مسکن)، احتمالا کاراتر از بازده یک خانه منفرد باشد، با این حال در عمل عده کمی این کار را میکنند و ترجیح میدهند بیشتر دارایی خود را روی یک خانه متمرکز کنند.
توضیحات متعددی برای این موضوع ارائه شده ولی اصل پازل هنوز کامل حل نشده است. در آینده در مورد برخی از این توضیحات صحبت خواهیم کرد ولی فعلا میتوانیم به دلایل چنین رفتاری در کشور خودمان هم فکر کنیم.
منبع:https://t.me/hamedghoddusi