دوشنبه, 11 شهریور 1398 16:43

نصیری اقدم: چگونه نظام مالیات بردرآمد جایگزین همه سیاست های حمایتی دولتی می شود؟/ فرصتی برای تحول نظام مالیاتی ایران

نوشته شده توسط

نصیری اقدم با بیان این که مالیات بر درآمد بهترین مکانیزم باز توزیع درآمد است، گفت: به نحوی که این مکانیزم سازگار با نظام انگیزشی باشد. از نظر تجربی مطالعات موسعی وجود دارند درباره‌ی اینکه اگر مالیات بر درآمد اشخاص خوب طراحی شود می‌تواند آثار توزیعی خوبی داشته باشد.

 

این پژوهشگر اقتصادی : اطلاعات موجود درباره کشورهای دانمارک، ایتالیا، ژاپن، سوئد و ایالات متحده، نشان می دهد که وضعیت نابرابری و توزیع درآمد پیش از وضع مالیات بر درآمد اشخاص در این پنچ کشور چگونه بوده و بعد از اینکه مالیات وضع شد چگونه می‌شود؟ بر اساس سه شاخص ACB، جینی و اتکینسون ارزیابی انجام شده است. به دلیل اینکه همه‌ی ما با جینی آشنا هستیم بر این اساس عرایضم را عرض خواهم کرد.

 

وی گفت: در کشور دانمارک زمانی که نابرابری را بر اساس ضریب جینی می‌سنجند قبل از اینکه مالیات اعمال شود ضریب جینی 42 .0 است. ضریب جینی عددی بین صفر تا یک هست که هر چه به یک نزدیکتر باشد نابرابری بالاتر نشان می‌دهد و هر چه به صفر نزدیکتر باشد نابرابری پایین‌تری را نشان می‌دهد. بعد از اینکه نظام مالیات بر درآمد در این کشور اعمال می‌شود ضریب جینی به 21 .0 می‌رسد. معمولاً ضریب جینی بین 2 .0 تا 55 .0 و 6 .0 است. معمولاً رنج بالای 6 .0 نداریم و پایین 2 .0 نداریم. زمانی که پایین 2 .0 می‌آید می‌گویند این سیستم به قدری به عدالت توجه کرده که آثار انگیزشی برای کار را نادیده می‌گیرد. بین 5 .0 تا 6 .0 بدین معناست که وضعیت توزیع درآمد کشور خیلی نامناسب است. بنابراین زمانی که ضریب جینی از  42 .0 به 21 .0 می‌رسد بدین معناست که نظام مالیات بر درآمد به شدت به برابرسازی شروع بازی کمک می‌کند.

 

من نمی‌خواهم بگویم هر سیاست حمایتی از بخش کشاورزی یا از جاهای دیگر سیاست‌های به تنهایی نادرست هستند اما زمانی که تعداد زیادی از این نوع حمایت‌ها در سیستم کاشتید دیگر امکان مدیریت بر حمایت‌ها را پیدا نمی‌کنید. کل سیستم مختل می‌شود. مدیریت پذیری بر سیستم دچار چالش می‌شود. ایده‌ی ما این است بجای اینکه حوزه‌های متعدد از حقوق عمومی و خصوصی را با هدف توزیع درآمد دچار درگیری و چالش کنید نظام مالیات بر درآمد را به گونه‌ای اصلاح کنید تا بخش عمده‌ای از این مشکل را حل کند و نیاز به مداخلات دولت را در جاهای دیگر کاهش دهد. اگر دولت خواست جایی دخالت کند آنگاه می‌تواند درباره‌ی هدفمند بودن دخالت‌ها صحبت کند.

 

دکتر علی نصیری اقدم گفت: نظامی که طراحی می‌شود این است که مردم آزادانه بیزنس‌های خودشان راه اندازی می‌کنند و سر سال درآمد به دست می‌آورند. این درآمد‌ها نابرابر است. از کسانی که بیشتر بدست آوردند مالیات اخذ می‌شود و به کسانی که کمتر بدست آوردند یارانه پرداخت می‌شود و سیستم باز توزیع این گونه عمل می‌کند که آخر سال وضعیت نابرابر می‌شود و دوباره آنجا یک باز توزیع شروع می‌شود و نقاط دویدن افراد را به هم نزدیک می‌کند و می‌گوید دوباره بدوید. یکسال می‌دوند بدون اینکه کسی دخالتی کند و مکانیزمی مختل شود. دوباره سر سال احتمالاً عده‌ای جلوتر و عده‌ای عقب‌تر هستند. سر سال فاصله را کم می‌کنند و به همین ترتیب سیستم می‌چرخد.

 

عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی گفت: در ایتالیا ضریب جینی پیش از اعمال مالیات در حد فاجعه (57 .0) است. بعد از اعمال مالیات مقداری تقلیل پیدا می‌کند و به حدود 34 .0 می‌رسد. در ژاپن 34 .0 هست به 26 .0 می‌رسد؛ در سوئد 48 .0 هست به 23 .0 رسد؛ در ایالات متحده 45 .0 هست به 34 .0 می‌رسد. در سایر شاخص‌ها همین روند مشاهده می‌شود. با ابزار مالیات بدون اینکه وارد حوزه‌های متعددی برای اصلاح توزیع درآمد شوید با تمرکز بر یک حوزه‌ی خاص کمک می‌کنید نظام توزیع درآمد را اصلاح کنید و نیاز شما را به اینکه وارد حوزه‌های متعددی از نظام حقوقی شوید کاهش می‌دهد.

 

این پژوهشگر سیاست های مالیاتی گفت: زمانی که چنین نظام مالیاتی را نداریم رجوع به سیاست‌های دوم ناگزیر است. مجبوریم انواع دخالت‌ها را در اقتصاد کنیم و فقط هدف ما توزیع درآمد باشد؛ به طور مثال کشاورزی را در کشور جز اینکه بر اساس ماده‌ی 81 مالیات‌های مستقیم کلاً مالیات آن‌ها را معاف کردیم، کود آن‌ها را دولت پرداخت می‌کند. قیمتی که به پتروشیمی‌ها تکلیف کردیم که کود اوره با قیمت حدود 600 تومان در اختیار کشاورزها قرار دهید کمتر از قیمت تمام شده‌ی کود اوره‌ به قیمت‌های امروزی است.  ما پنج تا از شرکت‌های پتروشیمی را خصوصی کردیم که باید برای سهامداران خود پاسخگو شوند اما آن ها برای اینکه ما به کشاورزانی رسیدگی کنیم دچار مسئله هستند.

 

الگوی چهارم اینکه همه‌ی درآمدهای یک فرد را جمع می‌کنیم و یکسری از هزینه‌های زندگی فرد را قابل قبول می دانیم و مازاد بر آن را طبق یک الگوی واحد مشمول مالیات می‌کنیم. اگر بتوانیم چنین سیستمی را خوب اجرا کنیم و افراد را ترغیب به تکمیل مناسب کنیم می‌توانیم ضریب جینی را که معیاری از نابرابری هست از عددی بین حدود 412 .0 به 268 .0 برسانیم و در ضمن درآمد مالیاتی را حدوداً پنج برابر کنیم. این همان چیزی است که ما می‌خواهیم دولت بتواند هزینه‌های خود را از محل درآمدها تأمین مالی کند و در عین حال مکانیزمی داشته باشد که به طور متوالی هر ساله نابرابرهایی که در نظام اقتصادی بازار زیاد می‌شود را کاهش دهد.

 

وی افزود: وقتی وارد بحث حمایت‌های ارزی می‌شویم. همیشه کشاورزی جزو آن دسته فعالیت‌هایی هست که از آن حمایت می‌کنیم. توجیه‌اش همین است. درباره‌ی سمّ دوباره دولت باید دخالت کند؛ به طور مثال در مالیات بر ارزش افزوده سمّ را معاف کردیم. برای اینکه شهرداری‌ها نظام درآمد هزینه‌شان را تأمین کنند باید عوارض ساختمانی و ساخت و ساز بگیرند. کشاورزی قانون خاص دارد که عوارض خاص ساختمان را معاف می‌کند. بدین معنا که اگر خواستید دامداری بزنید نیازی نیست عوارض ساخت را پرداخت کنید. ما دائم در سیستم ایجاد اختلال می‌کنیم یا از سیاست‌های بهینه‌ی اول دست می‌کشیم و به سیاست‌های بهینه‌ی دوم رو می‌آوریم. توجیه اصلی ما این است که وضع کشاورزان خوب نیست. اما ایده ما این است که اگر بتوانیم نظام مالیات بر درآمد را به نحوی اصلاح کنیم تا هر کسی در این کشور بتواند کفی از درآمد داشته باشد به سیاستگزار کمک می‌کند تا راحت‌تر دست از سیاست‌های بهینه‌ی دوم خودش بردارد و کمتر ایجاد اختلال کند.

 

نصیری اقدم گفت: من نمی‌خواهم بگویم هر سیاست حمایتی از بخش کشاورزی یا از جاهای دیگر سیاست‌های به تنهایی نادرست هستند اما زمانی که تعداد زیادی از این نوع حمایت‌ها در سیستم کاشتید دیگر امکان مدیریت بر حمایت‌ها را پیدا نمی‌کنید. کل سیستم مختل می‌شود. مدیریت پذیری بر سیستم دچار چالش می‌شود. ایده‌ی ما این است بجای اینکه حوزه‌های متعدد از حقوق عمومی و خصوصی را با هدف توزیع درآمد دچار درگیری و چالش کنید نظام مالیات بر درآمد را به گونه‌ای اصلاح کنید تا بخش عمده‌ای از این مشکل را حل کند و نیاز به مداخلات دولت را در جاهای دیگر کاهش دهد. اگر دولت خواست جایی دخالت کند آنگاه می‌تواند درباره‌ی هدفمند بودن دخالت‌ها صحبت کند.

 

وی گفت: از نظر مالیات بردرآمد اشخاص الگوهای مختلفی داریم. یک الگو را الگوهای تفصیلی می‌گویند. الگوهایی وجود دارند که به آن ها سیستم‌های جهانی گویند. ایده‌ی ما این هست همان گونه که خیلی از جاهای دنیا حرکت کردند از یک سیستم نظام تفصیلی که وضع فعلی ایران هست به یک سیستم گلوبال حرکت کنیم.

 

وی گفت: هنگامی که در منابع درآمدی مختلف مالیات‌های مختلف وضع می‌شود، به این سیستم تفصیلی گویند. اگر درآمد از محل یک بود این مالیات و اگر از محل دو بود این مالیات در نظر گرفته می‌شود. اما در سیستم‌های گلوبال می‌گوید ما کاری نداریم درآمد را از کجا آورده‌اید، از هر جا آوردید مالیاتش این است. این تفسیر تفاوت اساسی این دو سیستم است. در کشور مالیات‌های مختلفی داریم؛ به طور مثال حقوق دستمزد داریم. اگر کسی حقوق دستمزد داشته باشد درآمد او بر اساس قانون تا سقفی معاف است و از جایی تا جای دیگر با نرخ 10 درصد است و از یک جایی بالاتر با نرخ 20 درصد مشمول می‌شود. البته در قوانین بودجه‌ی پارسال و امسال نسبت به قانون دائمی تفاوت‌هایی ایجاد شده کرده که نمی‌خواهم ورود کنم.

 

دکتر نصیری اقدم گفت: به همین ترتیب هنگامی که بحث درآمد مشاغل مطرح می‌شود می‌گوید از یک رنج تا یک رنج معاف است یا از یک رنج تا یک رنج 15 درصد است تا یک عددی به بالا 20 درصد و تا یک عددی به بالاتر 25 درصد است. بدین معنا که در زمینه درآمد مشاغل چند نرخ صفر، 15 و 25 داریم. و اگر درآمد کشاورزی بود هر چه به دست آوردید کلاً معاف است. اگر سود سپرده را به دست آوردید حتی زمانی که نرخ سپرده بالاتر از نرخ تورم هست کلاً معاف است. اگر سود سهم و اوراق بدست آوردید کلاً معاف است. اگر درآمد اجاره‌ی املاک بدست آوردید و سه واحد استیجاری به بالا داشتید کلاً معاف است. اگر در تهران متراژ آن ملک 150 بود در سایر شهرها تا 200 متر بود معاف است. اگر در تهران 200 متر ملک داشته باشید 150 متر آن به انتخاب خودش معاف است، 50 متر آن مشمول مالیات است. اینکه متراژ مبنایی برای اخذ مالیات هست یا نه بحث دیگری است. اما اینکه 150 متر کجا باشد، در منیریه تا قیطریه باشد از نظر قانونی فرقی نمی‌کند و در هر دو می‌توانید 150 متر معاف داشته باشید. اگر دو مورد 150 متری داشته باشید که یکی در قیطریه و دیگری در منیریه باشد می‌توانید خودتان انتخاب کنید که به کدام یک مالیات تعلق گیرد.

 

وی گفت: بنابراین ما با یک سیستم تفصیلی مواجه هستیم بدین معنا که درآمدهای مختلف را لیست کردیم در هر مورد بررسی می کنیم که آیا مشمول یا معاف است، اگر مشمول هست با چه ساختار نرخی مشمول است. اما آثار این سیستم برای ما چه بوده؟ آیا می‌تواند نتایج مورد نیاز را برای ما ایجاد کند یا خیر؟ من با یکی از همکاران شبیه سازی انجام دادیم. ده هزار خانوار یا فرد را فرض کردیم که از نظر سطح درآمد با هم خیلی متفاوت هستند. فرض کردیم دوازده مقوله یا منبع درآمدی وجود دارد که هر کسی به صورت رندوم یک یا چند مورد از دوازده منبع درآمد بدست آورد. بعد روی نظام مالیات بر درآمد فعلی مپ کردیم و بعد خواستیم بدانیم که از روی هم انداختن کد مالیاتی فعلی یا وضع درآمدی شبیه سازی شده از نظر درآمد مالیاتی دولت و مالیاتی که ملت می‌پردازند چه خروجی سیستم می دهد.

 

آن چیزی که می‌خواهیم این است که کف زندگی معقول برای مردم ایران تأمین شود. سیستمی که برای این طراحی می‌کنیم این است که هر کسی هر منبعی درآمدی داشت می‌آورد و تجمیع می‌کند. ما به او معافیت می‌دهیم و می‌گوییم این معافیت برای اداره‌ی یک زندگی لازم است و اگر کسی هزینه‌های خاص داشت مانند هزینه‌ی درمان یا هزینه‌ی خاص آموزشی که معافیت پایه آن را پوشش نمی‌دهد. این موضوع در نظر گرفته می شود. در مورد خرید مسکن که نیاز عمده‌ی همه‌ی مردم هست نباید بگوییم مالیات حقوق دستمزد را بده و هر وقت خانه خواستی خریداری کن. بنابراین به او می‌گوییم هزینه‌های مسکن تو را می‌پذیریم. به هزینه‌های خاص اجازه‌ی کسری می‌دهیم تا بتواند به راحتی یک زندگی را تأمین کند. بعد از اینکه زندگی تأمین شد مابقی آن را مشمول مالیات می‌کنیم.

 

وی گفت:  نرخ متوسط مالیات یعنی اینکه من به ازای چند درصد از درآمدی که بدست می‌آورم به طور خالص مالیات پرداخت می‌کنم. ما می‌خواستیم  بدانیم آیا درصدی از درآمد که صرف پرداخت مالیات می‌شود با افزایش درآمد در آن تغییری ایجاد می‌شود یا نمی‌شود. متوجه شدیم دو نفر کنار هم هستند نرخ متوسط مالیاتی یکی از آن‌ها حدود 25 درصد است و نرخ مالیاتی دیگری حدود صفر درصد است. دوباره این الگو در کل درآمد بالا و پایین شده است. این‌ اتفاق به فرض تمکین صد درصد رخ می دهد؛ بدین معنا که فرض کنیم فرار درآمد در مشاغل نداریم. اگر نداشته باشیم تازه این گونه می شود. معنی این حرف بی‌عدالتی محض در سیستم است. من و برادرم با هم صد میلیون در سال درآمد بدست می‌آوریم. برادرم درآمد کشاورزی دارد عین صد میلیون را داخل جیبش می‌گذارد. من صد میلیون درآمد کارمندی بدست می‌آورم باید 10 درصد آن را مالیات دهم و آن چیزی که می‌توانم در جیبم بگذارم نود میلیون است. یک برادر دیگر دارم که در بازار کاسب و اهل پرداخت مالیات هست، او باید بابت صد میلیون تومان تا پنجاه میلیون تومان بعد از معافیت 15درصد مالیات دهد و بعد از پنجاه تا صد تومان 20 درصد مالیات دهد. بدین معنا او می‌تواند هشتاد و خرده‌ای تومان داخل جیبش بگذارد. ما سه برادر و از یک خانواده هستیم و یک درآمد داریم فقط به واسطه‌ی اینکه از سه جای مختلف کسب درآمد می‌کنیم سه پرداخت مالیاتی مختلف و سه درآمد قابل تصرف مختلف داریم.

 

دکتر نصیری اقدم گفت: نه تنها این نظام مالیاتی کمک نمی‌کند عدالت به سیستم برگردد بلکه کمک می‌کند عدالت از سیستم خارج شود. این پدیده  ربطی به کیفیت اجرای مالیات ندارد. من فرض کردم اجرا تکمیل کامل است. قانون مالیات مستقیم ما این الگو را دیکته می‌کند. فارغ از اینکه چگونه اجرا می‌کند. اگر بد اجرا کنیم بدتر می‌شود و اگر تمکین بد شود باز هم بدتر می‌شود.

 

وی گفت: ما چهار مورد را با همان دیتا شبیه سازی کردیم. همان درآمد و منابع درآمدی و تقسیم بندی را مبنا گذاشتم و این چهار سناریو را روی آن اعمال کردم. بعضی از افراد در اقتصاد کشور چهار کاسبی دارند که یک نفر بقالی دارد، یک نفر لوازم خانگی می‌فروشد، یک نفر لباس فروشی دارد. چهار لباس فروشی در جاهای مختلف دارد. نظام فعلی این گونه بود که در هر منبع درآمدی که درآمد بدست می‌آوردم یکبار معافیت می‌گرفتم بعد مازاد بر معافیت را اگر مشمول مالیات توافقی با سازمان مالیاتی نمی‌شدم مالیات می‌دادم. سناریوی اول می‌گوید اگر یک کسی از سه یا چهار منبع این مقدار درآمد داشت همه‌ی درآمدهای آن را تجمیع می‌کنیم فقط یکبار بابت درآمد به او معافیت می‌دهیم. سیستم دوم می‌گوید من با درآمدهایی که فعلاً معاف هستند کاری ندارم اما درآمدهایی که معاف نیستند را از دستمزد و اجاره و مشاغل جمع می‌کنم زمانی که همه‌ تجمیع شدند یکبار معافیت می‌دهم و مازاد آن را مالیات می‌گیرم. الگوی سوم اینکه همه‌ی منابع درآمدی را جمع می‌کنیم یکبار به آن معافیت می‌دهیم و مازاد بر آن را مشمول مالیات می‌کنیم. الگوی چهارم اینکه همه‌ی درآمدهای یک فرد را جمع می‌کنیم و یکسری از هزینه‌های زندگی فرد را قابل قبول می دانیم و مازاد بر آن را طبق یک الگوی واحد مشمول مالیات می‌کنیم.

 

وی گفت: در این‌ جا درآمد مالیاتی دولت و نرخ متوسط مالیات (چه درصدی از درآمدم را مالیات می‌دهم)، وضعیت نابرابری (تفاوت دهک بالا و دهک پایین با ضریب جینی) شبیه سازی کردم. در وضعیت موجود دولت با واحد مشخصی می‌تواند 247 واحد درآمد بدست آورد و 5 درصد GDP مالیات بگیرد. نسبت دهک بالا به دهک پایین 18 برابر است و ضریب جینی 412 . 0 است. اگر سناریوی یک اعمال شود چیز زیادی بر درآمد دولت ایجاد نمی‌شود و ضرایب جینی و نابرابری هم تغییر چندانی نمی‌کنند. اگر سناریوی دو اعمال شود که ما همه‌ی درآمدهای غیر معاف را جمع می‌کنیم و یکباره مشمول مالیات می‌کنیم، درآمد مالیاتی دولت از 250 به 323 و نرخ متوسط از 50 به 07. 7 درصد نسبت درآمد بالا به پایین کمی افزایش پیدا می‌کند و ضریب جینی 37 .0 است. از زمانی که وارد سناریوی سوم و چهارم می‌شویم که الگوهای مورد نظر این طرح هست می‌بینیم که درآمد مالیاتی دولت از 247 واحد به 1379 واحد افزایش پیدا می‌کند. از 9 . 5 درصد نرخ متوسط مالیاتی به 22 درصد افزایش پیدا می‌کند. نابرابری از 18 به 16.04 می‌رسد و ضریب جینی از 412 .0 به 268 .0 می‌رسد. اگر بتوانیم چنین سیستمی را خوب اجرا کنیم و افراد را ترغیب به تکمیل مناسب کنیم می‌توانیم ضریب جینی را که معیاری از نابرابری هست از عددی بین حدود 412 .0 به 268 .0 برسانیم و در ضمن درآمد مالیاتی را حدوداً پنج برابر کنیم. این همان چیزی است که ما می‌خواهیم دولت بتواند هزینه‌های خود را از محل درآمدها تأمین مالی کند و در عین حال مکانیزمی داشته باشد که به طور متوالی هر ساله نابرابرهایی که در نظام اقتصادی بازار زیاد می‌شود را کاهش دهد.

 

باید همه‌ی درآمدها بیایند. درآمد خوب و بد نداریم؛ درآمد با اولویت بالا و پایین نداریم. در فرآیند اجرایی کردن در چارچوبی که عرض می‌کنم مهمترین نکته این است که آیا ما می‌توانیم معافیت‌ها را حذف کنیم یا خیر؟ ما باید بتوانیم معافیت و درآمد کشاورزی، سود سهم، اوراق، سود سپرده، اجاره را حذف کنیم. در اصلاحیه‌ی سال 94 مالیات‌های مستقیم در مجلس اصلاح تبصره‌ی یازده ماده‌ی 53 قانون مالیات‌های مستقیم این موضوع مطرح شد بحث‌های فراوان شد که مستأجرها را بیچاره کردید. مطمئن باشید اگر می‌خواهید این سیستم را ایجاد کنید اولین حرف اینکه مستأجرها را بیچاره کردید. اگر بحث معافیت درآمد کشاورزی مطرح شود اولین حرف این خواهد بود سیصد و پنجاه هزار نفر از آدم‌هایی که سالانه به صورت تضمینی گندم خریداری می‌کنیم کمتر از یک میلیون تومان درآمد آن‌ها از دولت هست. بنابراین هدفگذاری کردید که کشاورزها را بیچاره کنید. زمانی که وارد سود سپرده شوید می‌گویند انگیزه‌ی سپرده گذاری کم و افراد را به مصرف بالاتر ترغیب کردید. زمانی که مالیات بر اوراق را مطرح کنیم می‌گویند شما انگیزه‌های سرمایه‌گذاری کم و تأمین مالی را گران کردید. بنابراین قابل انتظار است کرور کرور آدم صف بکشند برای اینکه با این سیستم مخالفت کنند، اما هر جایی در این چارچوب از این تکنولوژی مالیاتی کوتاه بیاییم بدین معناست که آن را ناکار کرده‌ایم. بنابراین این جزو خط قرمزها است.

 

وی با طرح این سوال که  اگر این کار را انجام ندهیم تبعاتش چیست؟ گفت: زمانی که این کار را انجام نمی‌دهیم اولین مورد بجای اینکه موتور کاهنده‌ی نابرابری داشته باشیم یک موتور افزایش دهنده‌ی نابرابری داریم. نکته‌ی بعد اینکه زمانی ما به صورت جمع درآمد عمل نمی‌کنیم امکان اجرای نظام مالیاتی فعلی هم با سختی‌های بسیار زیادی مواجه خواهد بود. زمانی که بعضی از منابع درآمدی را مشمول نمی‌کنیم آثار و تبعاتی به شدت مخرب خواهد داشت. به طور مثال همیشه برای سرمایه در سیستم مزیت‌های قابل توجه‌ای قائل شدیم و گفتیم که مثلا  اگر در آمد سود سپرده یا سود سرمایه ای هست مالیات گرفته نشود. برای اینکه می‌خواستیم برای سرمایه مزیت ایجاد کنیم.

 

وی گفت: توجیهی که در کتاب‌های درسی می‌آید این است که نیروی کار با سرمایه تلفیق می‌شود و هر چه سرمایه بیشتر و نیروی کار کمتر باشد بازدهی نهایی نیروی کار زیاد می‌شود و به دلیل اینکه دستمزد با بازدهی نهایی نیروی کار ست می‌شود دستمزدها افزایش پیدا می‌کند. بدین معنا توجیه ما برای معاف کردن بخش سرمایه حمایت از نیروی کار بوده است. اما امروز می‌دانیم حمایت یک جانبه از درآمدهای ناشی از سرمایه منجر به پدیده‌ای تحت عنوان بزرگ شدن بخش مالی اقتصاد به هزینه‌ی کوچک شدن بخش مولد می‌شود. هر کسی تولید کرد معاف نیست و هر کسی پول خود را سپرده و سهام و اوراق کرد معاف است. از دهه‌ی 1970 به بعد یک شکست ساختاری سهم سرمایه و نیروی کار از مناطق تولید ملّی می‌بینیم به این ترتیب که سهم نیروی کار همان روند قبل از لیبرالیزیشن‌های شدید را طی می‌کند اما سرمایه از یک روند قطعی یکباره با یک اوجی مواجه شده است. اکنون خودش نیروی محرکه تخریب سرمایه‌داری شده است.

 

آنچه در تیم به جمع بندی رسیدیم این است که همه‌ی ایرانیان باید به طور بالقوه مؤدی نظام مالیاتی باشند. از بچه‌ای که امروز به دنیا می‌آید تا فردی که امروز از دنیا می‌رود همه به طور بالقوه باید مؤدی نظام مالیاتی باشند. کد ملّی هر کدام باید مبنا باشد به محض اینکه به نام این کد فساد باز شد، پولی واریز یا پرداخت شد، کالایی وارد کشور شد، بیمه‌ای خریداری شد همه روی کد سوار می‌شوند و از روزی که سوار شد مؤدی بالفعل نظام مالیاتی می‌شود. این موضوع را در بسیاری از کشورها بررسی کردیم آن‌هایی که اجرا کردند تقریباً فاصله‌ای بین تعداد شهروندان و مؤدیان نیست اما اکنون در نظام فعلی کل اظهارنامه‌ای که در شرکت، اشخاص می‌گیریم حدود شش میلیون و حقیقی‌ها حدود چهار میلیون است. این گونه نمی‌توان تعداد زیادی را کنار بگذاریم. بقول فریدمن که می‌گفت علم اقتصاد علمی هست که دنبال کلید گمشده زیر تیر چراغ برق می‌گردد.

 

دکتر نصیری اقدم گفت: اکنون بسیاری از اقتصاددان‌های دنیا معتقدند اگر در سال 2007 و 2008 نیروی مخرب سرمایه داری را دلارهای بانک مرکزی آمریکا توانست جبران کند بعد از این ساختاری وجود ندارد دلارهای بانک مرکزی آمریکا بتواند در وسعتی به مراتب بیشتر این را پوشش دهند. توجه داریم به اینکه زمانی که تزریق دلاری در سال‌های 2007 و 2008 آماده شد عملاً بحران تعویق انداخته است. در آینده‌ای نه چندان دور اگر به همین سیاست‌های فعلی در حمایت از سرمایه ادامه دهیم به ناچار شاهد فروپاشی سرمایه داری خواهیم بود. این موضوع خارج از بحث من است اما آن چیزی که در بحثم هست این است که هیچ دلیلی برای تبعیض قائل شدن میان منابع سرمایه و نیروی کار با هدف حمایت از نیروی کار وجود ندارد.

 

دکتر نصیری اقدم در ادامه این بحث گفت: آن چیزی که می‌خواهیم این است که کف زندگی معقول برای مردم ایران تأمین شود. سیستمی که برای این طراحی می‌کنیم این است که هر کسی هر منبعی درآمدی داشت می‌آورد و تجمیع می‌کند. ما به او معافیت می‌دهیم و می‌گوییم این معافیت برای اداره‌ی یک زندگی لازم است و اگر کسی هزینه‌های خاص داشت مانند هزینه‌ی درمان یا هزینه‌ی خاص آموزشی که معافیت پایه آن را پوشش نمی‌دهد. این موضوع در نظر گرفته می شود. در مورد خرید مسکن که نیاز عمده‌ی همه‌ی مردم هست نباید بگوییم مالیات حقوق دستمزد را بده و هر وقت خانه خواستی خریداری کن. بنابراین به او می‌گوییم هزینه‌های مسکن تو را می‌پذیریم. به هزینه‌های خاص اجازه‌ی کسری می‌دهیم تا بتواند به راحتی یک زندگی را تأمین کند. بعد از اینکه زندگی تأمین شد مابقی آن را مشمول مالیات می‌کنیم.

 

باید ورود و خروج پول‌ها به حساب ما روشن باشد و حاکمیت بر مبنای کد ملّی درآمدها و هزینه‌ها را شناسایی کند و بر مبنای کد ملّی بتواند حساب من را مشخص کند و بگوید تو چقدر مشمول مالیات هستی. سر سال که اظهار می‌کنم فقط برای اینکه اعلام کنم من متوجه نظام مالیاتی هستم و الا اگر بخواهم حقوقم را اظهار کنم سازمان مالیاتی باید این را از قبل داشته باشد. اگر بخواهم سود سهم خودم را اظهار کنم باید نظام مالیاتی این را از قبل داشته باشد. این از الزامات اجرای سیستم هست.

 

وی گفت: بالاترین نرخی که پیشنهاد دادیم نسبت به وضع موجود تغییر فاحشی ندارد. منتها نکته‌ی کلیدی آن این است که باید همه‌ی درآمدها بیایند. درآمد خوب و بد نداریم؛ درآمد با اولویت بالا و پایین نداریم. در فرآیند اجرایی کردن در چارچوبی که عرض می‌کنم مهمترین نکته این است که آیا ما می‌توانیم معافیت‌ها را حذف کنیم یا خیر؟ ما باید بتوانیم معافیت و درآمد کشاورزی، سود سهم، اوراق، سود سپرده، اجاره را حذف کنیم. در اصلاحیه‌ی سال 94 مالیات‌های مستقیم در مجلس اصلاح تبصره‌ی یازده ماده‌ی 53 قانون مالیات‌های مستقیم این موضوع مطرح شد بحث‌های فراوان شد که مستأجرها را بیچاره کردید. مطمئن باشید اگر می‌خواهید این سیستم را ایجاد کنید اولین حرف اینکه مستأجرها را بیچاره کردید. اگر بحث معافیت درآمد کشاورزی مطرح شود اولین حرف این خواهد بود سیصد و پنجاه هزار نفر از آدم‌هایی که سالانه به صورت تضمینی گندم خریداری می‌کنیم کمتر از یک میلیون تومان درآمد آن‌ها از دولت هست. بنابراین هدفگذاری کردید که کشاورزها را بیچاره کنید. زمانی که وارد سود سپرده شوید می‌گویند انگیزه‌ی سپرده گذاری کم و افراد را به مصرف بالاتر ترغیب کردید. زمانی که مالیات بر اوراق را مطرح کنیم می‌گویند شما انگیزه‌های سرمایه‌گذاری کم و تأمین مالی را گران کردید.

 

وی گفت: بنابراین کرور کرور آدم صف خواهند کشید برای اینکه با این سیستم مخالفت کنند. هر جایی در این چارچوب از تکنولوژی کوتاه بیاییم بدین معناست که آن را ناکار کرده‌ایم. بنابراین این جزو خط قرمزها است. بنابراین بهتر است به سیستم فعلی دست نزنیم. من نمی‌دانم با ساختار اقتصاد سیاسی که فعلاً داریم آیا چنین چیزی میّسر است یا نه؟ شاید این هم مانند استقلال بانک مرکزی از جنبه‌هایی باشد که باید از زیر تیغ دموکراسی خارج کنیم و در جمع محدودتری درباره‌ی آن تصمیم‌گیری و اجرا شود. اگر ما نتوانیم مسئله‌ را با آن حل و فصل کنیم به ناچار هزینه‌ی زیادی را متحمل می‌شویم و چیزی که باقی می‌ماند نظام فعلی است.

 

نصیری اقدم گفت: فرض کنیم بر معافیت غلبه کردیم و در ساختار معافیت و کسوراتی آوردیم که یک زندگی را برای انسان معمولی تأمین می‌کند. بحث این است که آیا ساختار مالیاتی ما توان اجرای این را خواهد داشت؟ و دوباره اقتصاد سیاسی ما اجازه‌ی اجرای چنین الزاماتی را برای ما ایجاد می‌کند یا نه؟ زمانی که نظام فعلی وجود دارد چرا برای ما مالیات گرفتن سخت است؟ ممکن است ما به سازمان مالیاتی نقدهایی داشته باشیم ولی خودمان آنجا قرار بگیریم دچار همین مسائل خواهیم بود. زمانی که نظام مالیاتی تفصیلی و پرونده محور باشد متوجه نمی‌شوید درآمدی که به حساب یک نفر آمد ماهیت آن چیست. تا زمانی که متوجه نشوید ماهیت چیست امکان مالیات ستانی وجود ندارد. ما می‌خواهیم سیستم را به سمت این ببریم که بگوییم لزومی ندارد صد درصد پرونده‌ها را رسیدگی کنیم، 90 درصد که ریسک آن‌ها پایین هست را کنار می‌گذاریم و ده درصد بقیه را عنوان ریسک متوسط و بالا دسته بندی می‌کنیم. به ریسک بالاها حتماً رسیدگی می‌کنیم و ریسک متوسط‌ها را با نظامی رسیدگی می‌کنیم.

 

به گزارش جماران این پژوهشگر سیاست های مالیاتی گفت: موتور جستجو و ریسک باید توانایی داشته باشد تا تشخیص دهد چه افرادی درآمد خود را درست اظهار کردند و چه افرادی درآمد خود را درست اظهار نکردند. بخش‌های زیادی در جاهای مختلف درآمد وجود دارد که ما نمی‌فهمیم مالیات آن معاف یا مشمول هست خیلی طبیعی است که نمی‌توانیم تشخیص دهیم افراد درست عمل می‌کنند یا درست عمل نمی‌کنند. اگر بر بحث معافیت غلبه کنیم آنگاه بحث این است که چگونه باید از موتور شناسایی ریسک پشتیبانی کنیم؟ آنچه در تیم به جمع بندی رسیدیم این است که همه‌ی ایرانیان باید به طور بالقوه مؤدی نظام مالیاتی باشند. از بچه‌ای که امروز به دنیا می‌آید تا فردی که امروز از دنیا می‌رود همه به طور بالقوه باید مؤدی نظام مالیاتی باشند. کد ملّی هر کدام باید مبنا باشد به محض اینکه به نام این کد فساد باز شد، پولی واریز یا پرداخت شد، کالایی وارد کشور شد، بیمه‌ای خریداری شد همه روی کد سوار می‌شوند و از روزی که سوار شد مؤدی بالفعل نظام مالیاتی می‌شود.

 

نصیری اقدم گفت: این موضوع را در بسیاری از کشورها بررسی کردیم آن‌هایی که اجرا کردند تقریباً فاصله‌ای بین تعداد شهروندان و مؤدیان نیست اما اکنون در نظام فعلی کل اظهارنامه‌ای که در شرکت، اشخاص می‌گیریم حدود شش میلیون و حقیقی‌ها حدود چهار میلیون است. این گونه نمی‌توان تعداد زیادی را کنار بگذاریم. بقول فریدمن که می‌گفت علم اقتصاد علمی هست که دنبال کلید گمشده زیر تیر چراغ برق می‌گردد. بدین معنا در بیابانی کلیدمان را گم کردیم اما نمی‌دانیم کجا هست فقط جاهایی را می‌گردیم که چراغ برق روشن است، بقیه‌ی جاها را رها می‌‌کنیم. نظام مالیاتی زیر تیر چراغ برق دنبال گمشده‌اش می‌گردد در حالی که باید اصل بر شمولیت عام باشد و همه را بتوانیم کنترل کنیم. برای اینکه بتوانیم قاعده‌ی کلی را مبنا بگذاریم آنگاه سرک کشیدن به حساب موضوعیت نخواهد داشت. زمانی که به بانک مراجعه می‌کنید طرفی که پشت باجه نشسته و حساب شما را عیناً می‌بیند و بعد همان جا استعلام می‌گیرد و می‌فهمد کجا پول پرداخت کرده، این گونه نیست که چشم خود را ببندد و نگاه نکند. بنابراین حاکمیت باید بفهمد کجا جریان ورود و خروج است. اتفاقاً باید برای آن مانع بگذارد.

 

وی گفت: من می‌خواهم از تعبیر در ستایش هزینه‌ی مبادله استفاده کنم. در جاهایی نیاز داریم هزینه‌ی مبادله را کم کنیم اما در جاهایی نیاز داریم هزینه‌ی مبادله را زیاد کنیم. اگر هزینه‌ی مبادله را زیاد نکنیم بدین معناست که در جریان تعارض منافع عده‌ای برنده و عده‌ای بازنده می‌شوند. بنابراین برای خودم این گونه تعبیر کردم که کف کاهش هزینه‌ی مبادله این است که بتواند تعارض منافع را مدیریت کند. من به عنوان مدیر عامل یک شرکت عملاً آدم سهامدار عمده‌ها هستم. اگر نظام قانونی بگوید برای کاهش هزینه‌های مبادلاتی هر معامله‌ای که خواستم انجام دهیم ولو اینکه پدیده‌ی تونلینگ رخ دهد و به نفع سهامدار عمده منابعی را جابجا کنم بدین معناست که هزینه‌ی مبادله را کاهش می‌دهم برای اینکه منافع سهامدار عمده و هزینه‌ی سهامدار اقلیت تأمین شود. بنابراین همیشه برای ما کاهش هزینه‌ی مبادله مهم نیست بلکه باید به مسئله‌ی تعارض منافع توجه کنیم.

 

عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی گفت: در نظام مالیاتی نمی‌توانیم بگوییم اجازه دهید افراد پول را راحت بیرون و داخل ببرند و پرداخت و دریافت انجام دهند. من باید به عنوان یک شهروند مسئولیت اختیار این را داشته باشم که بفهمم چه پولی به حسابم می‌آید و مسئولیت آن چیزی که اجازه دادم به حسابم بیاید را بپذیرم. من نمی‌توانم بگویم یک نفر ده میلیون به حسابم ریخته است. باید قبل از اینکه پول به حسابم ورود کند در آنجا تأیید کنم این شخص را می‌شناسم و می‌دانم بابت چه چیزی به من پول پرداخت می‌کند. همان جا خود به خود منبع درآمدم شناسایی می‌شود و دیگر لازم نیست زیر تیر چراغ برق دنبال گمشده بگردیم. این هزینه‌ی مبادله ایجاد می‌کند ولی همین هزینه‌ی مبادله باعث می‌شود بعداً از کسی مالیات ناحق نگیریم و به ناحق از مالیات افراد چشم پوشی نکنیم. بنابراین باید ورود و خروج پول‌ها به حساب ما روشن باشد و حاکمیت بر مبنای کد ملّی درآمدها و هزینه‌ها را شناسایی کند و بر مبنای کد ملّی بتواند حساب من را مشخص کند و بگوید تو چقدر مشمول مالیات هستی. سر سال که اظهار می‌کنم فقط برای اینکه اعلام کنم من متوجه نظام مالیاتی هستم و الا اگر بخواهم حقوقم را اظهار کنم سازمان مالیاتی باید این را از قبل داشته باشد. اگر بخواهم سود سهم خودم را اظهار کنم باید نظام مالیاتی این را از قبل داشته باشد. این از الزامات اجرای سیستم هست.

 

نصیری اقدم ادامه داد: نکته‌ی بعدی اینکه باید سیستم را به گونه‌ای طراحی کنیم که هر کسی انگیزه داشته باشد در حد حداکثر شدن منافع شخصی خود با کمال میل به درستی اظهار کند و مالیات دهد. اینکه ما نمی‌توانیم از پزشک‌ها مالیات بگیریم،  یک دلیل اش این است که تسلطی بر حساب‌ها، ورود‌ها و خروج‌ها نداریم و جنبه‌ی دیگر اینکه طرف مقابل این داستان را ندارد. من به عنوان کسی که خدمات جراحی می‌گیرم و بیست میلیون هزینه می‌کنم گرفتن فاکتور و اظهار این برای من اهمیتی ندارد. زمانی که به مدرسه‌ی غیر انتفاعی می‌روم و بیست میلیون می‌دهم برای یک سال ثبت نام می‌کنم فاکتور مهم نیست و جایی به عنوان هزینه برای من حساب نمی‌شود ولی اگر سیستم مالیاتی به گونه‌ای طراحی شود که بتوانم هزینه‌ام را از درآمدها کسر کنم و بار مالیاتی را کم کنم خود به خود می‌توانیم درآمد پزشکان را شناسایی کنیم. زمانی که ثبت نام مدرسه و رسیدگی به بیماران خاص و هزینه‌ی اجاره را کسر می‌کنم از آن سو دوبلی دارد که انگار درآمد آن را شناسایی کردم و از آن کانال مالیات می‌گیرم. در جایی که هزینه را قبول می‌کنیم مالیات کم می‌شود اما از سوی دیگر مالیات افزایش پیدا می‌کند. ما باید نظامات لینک شدن به هم فراهم کنیم.

 

باید سیستم را به گونه‌ای طراحی کنیم که هر کسی انگیزه داشته باشد در حد حداکثر شدن منافع شخصی خود با کمال میل به درستی اظهار کند و مالیات دهد. اینکه ما نمی‌توانیم از پزشک‌ها مالیات بگیریم،  یک دلیل اش این است که تسلطی بر حساب‌ها، ورود‌ها و خروج‌ها نداریم و جنبه‌ی دیگر اینکه طرف مقابل این داستان را ندارد. من به عنوان کسی که خدمات جراحی می‌گیرم و بیست میلیون هزینه می‌کنم گرفتن فاکتور و اظهار این برای من اهمیتی ندارد. زمانی که به مدرسه‌ی غیر انتفاعی می‌روم و بیست میلیون می‌دهم برای یک سال ثبت نام می‌کنم فاکتور مهم نیست و جایی به عنوان هزینه برای من حساب نمی‌شود ولی اگر سیستم مالیاتی به گونه‌ای طراحی شود که بتوانم هزینه‌ام را از درآمدها کسر کنم و بار مالیاتی را کم کنم خود به خود می‌توانیم درآمد پزشکان را شناسایی کنیم. زمانی که ثبت نام مدرسه و رسیدگی به بیماران خاص و هزینه‌ی اجاره را کسر می‌کنم از آن سو دوبلی دارد که انگار درآمد آن را شناسایی کردم و از آن کانال مالیات می‌گیرم. در جایی که هزینه را قبول می‌کنیم مالیات کم می‌شود اما از سوی دیگر مالیات افزایش پیدا می‌کند. ما باید نظامات لینک شدن به هم فراهم کنیم.

 

وی گفت: بحثی که وجود دارد که اگر روی جمع درآمد اشخاص برویم آیا باید همه‌ی اظهارنامه‌های فعلی برای اجاره، مشاغل و... حفظ شود یا نباید حفظ شود؟ تجربه‌ای که از دنیا دیدم اینکه فرد یکبار بیشتر اظهارنامه پر نمی‌کند و تلاش می‌شود تعداد اقلام و اطلاعاتی که وارد اظهارنامه‌ام می‌کند خیلی زیاد نباشد که وقت را بگیرد. آنلاین چک می‌شود که چه اطلاعاتی وارد می‌کند. ما برای چک کردن سیستم به استرالیا رفتیم و شروع به وارد کردن اطلاعات کردیم. به جاهایی رسیدیم و بعد متوقف کردیم. آنلاین به ما پیام دادند که انتظار داشتیم ظرف پانزده دقیقه اظهارنامه تکمیل شود؛ آیا اتفاقی افتاده که ادامه نمی‌دهید؟ تا چند هفته ایمیل می‌زدند هر جا دچار مشکل شدید مشورت می‌دهیم و می‌گوییم چه کاری انجام دهید. بنابراین هر فردی باید بتواند اظهارنامه‌ای را به سادگی پر کند. اگر فردی درآمد شغلی دارد فقط درآمد شغل را وارد می‌کند و یا اگر درآمد اجاره دارد یک کرکره باز می‌شود و می‌گوید درآمد اجاره‌ام اینقدر است؛ اگر درآمد مشاغل دارد یک کرکره باز می‌شود و درآمد مشاغل را اظهار می‌کند ولی مالیات پرداخت نمی‌کند. خالص درآمدهای اظهار شده در کرکره‌ها در درآمد اشخاص منعکس می‌شد و آن مبنای تعلق مالیات می‌شود.

 

وی گفت: بنابراین حتماً اظهارنامه‌ی واحد را توصیه می‌کنیم و برای اینکه اظهارنامه‌ی واحد را رسیدگی کنیم حتماً باید مالیات در منابع را حفظ کنیم مانند مالیات بر سود شرکت که باید تکلیفی در منبع بگیریم. مالیات بر حقوق دستمزد همچنان باید در منبع بگیریم و سر سال بجای اینکه افراد مالیات دهند باید اظهارنامه پر کنند تا اضافه پرداختی در طول سال را پس بگیرند. به همین دلیل است که در دنیا به اظهارنامه‌ی مالیاتی تکسی ریترن می‌گویند؛ بدین معنا که داکیومنت‌هایی را پر می‌کنید برای اینکه اضافه پرداختی‌ها را پس بگیرید. ما می‌توانیم تکنولوژی را متناسب با منافع خودمان جرح و تعدیل کنیم اما اگر زیادی جرح و تعدیل کنیم از جمله در بحث معافیت‌ها و نظام رسیدگی به سرک کشیدن به حساب‌ها ودر بحث ملاحظات اقتصاد سیاسی مغلوب شویم عملاً استفاده از این تکنولوژی فایده نخواهد داشت.

جماران

نظر دادن

لطفا دیدگاه خود را درباره این مطلب بنویسید: