در بررسی اقتصاد آموزش باید دو سوی عرضه آموزش و تقاضای آن را با هم تحلیل کرد. سوال مهم اینکه محوریت (تولید و) خروجی دانشگاه یعنی فارغ التحصیل کدامیک از عرضه یا تقاضا باید باشد؟ در پاسخ باید گفت در ایران محوریت عرضه (بدون برنامه) فارغ التحصیل بوده است. سیلابس و محتوای رشته ها که بعضا از نیاز صنعت و فرایند توسعه ایران فاصله دارد، بصورت متمرکز در وزرات علوم تدوین و به دانشگاهها اعم از دولتی و خصوصی دیکته میشود. آزادی عمل و قوه ابتکار در تغییر و حتی تدوین محتوا و رشته از دانشگاهها منفک شده است. نتیجه بحث این است که انگیزه ای برای تولید محتواهای به روز و مطابق نیاز صنعت تولید نشده و نوع فارغ التحصیلان در جذب به بازار کار مشکلات خود (عرضه بیشتر از تقاضا) را دارند. و در صورتی که جذب هم شوند آموزش و دانایی کمی نسبت به صنعتی که جذب شده اند، دارند.
در مقابل دانشگاههای کشورهای دیگر تقاضا محور بوده و ارایه محتوا و رشته آنها هماهنگ با بازار تدوین شده و انعطاف دارد. لذا بر مبنای تقاضا خروجی فارغ التحصیل دارند و لذا بازار خود را دارند و پاسخگوی آن هستند. حرکتی که اقتصاد آموزش عالی در ایران باید در آینده نزدیک و یا دور، و لاجرم به آن سمت داشته باشد.
ویژگیهای دانشگاههای تقاضا محور و دانش بنیان به شرح زیر است:
1-فعالیت اساتید بین تدریس، تحقیق، ارتباط با صنعت بطور مستمر، تدوین محتوا و ... توزیع می شود. استاد به عنوان کارآفرین (در کار علمی و محتوایی) فعال است.
2-دانشگاه تقاضا محور است و بطور مستمر نیاز صنعت را شناسایی کرده و محتوا را تعدیل می نماید. لذا نوعا در تامین بودجه خود موفق بوده و وزارت علوم آزادی عمل را در این راستا به آنها اعطا کرده است.
3-تدوین محتوا بر مبنای انتظارات بازار و صنعت از فارغ التحصیل بصورت پویایی تدوین و تعدیل می شود. در این راستا با فارغ التحصیل خود بطور مداوم در ارتباط است و نقاط مثبت و ضعف محتوا را شناسایی و ترمیم میکند. موازی این ارتباط با کارفرما و متقاضیان فارغ التحصیلان بصورت مکمل صورت می گیرد.
4-بر این مبنا تقاضا برای فارغ التحصیلان چنین دانشگاههایی بطور روزافزون و افزایشی است و لذا به مرور میتوانند از میان متقاضیان تحصیل، افراد برتر را جذب نمایند که موجب افزایش کیفی آنان و برندسازی برای دانشگاه می شود. این فرایند هم درآمدهای دانشگاه را افزایش میدهد و هم کیفیت کار آن را. ضمنا فارغ التحصیلان چنین دانشگاههایی دغدغه جذب به بازار کار را ندارند و بطور معمول با دستمزد مکفی جذب می شوند (مانند هاروارد).
5-درصد بالایی از درآمد کسب شده توسط اساتید با صنعت (در راستای آموزش، تحقیق، توسعه و تولید) به خود اساتیدی که ارتباط را برقرار کرده اند تعلق می گیرد. و این خود انگیزه کافی را برای ارایه پژوهش های کاربردی فراهم می سازد.
به امید روزی که اقتصاد آموزش در ایران بگونه ای شکل گیرد که بتواند در راستای برنامه توسعه مدون و با برنامه ریزی اصولی تبدیل به آموزش عالی پویا گردد.
کانال تلگرامی دکتر منجذب