بهاره آروین، عضو هیئت علمی گروه جامعهشناسی دانشگاه تربیتمدرس ایران با حضور در چهارمین و آخرین جلسه کارگاه آموزشی «شفافیت و سیاستگذاری عمومی» در وزارت تعاون ، کارورفاه اجتماعی بر ضرورت شفّافسازی تأکیدکرد و گفت : موضوعاتی در رابطه با زندگی روزمرّه وجود دارد که پرداختن به آنها بسیار ضروریاست، اما این، به آن معنا نیست که اولویت شفافسازی کنار رود یا به تعبیر برخی، امری شعاری و نمایشی بهحسابآید. یا این تصور به وجودآید که آن قدر موانع و شبکههای ذی نفع، قدرتمندند که این تلاشها هرچقدر هم صادقانه و متعهدانه پیگیری شود، ثمربخش نخواهد بود.
وی با اشاره به تجربه شهرداری در این زمینه افزود: تجربه شهرداری تهران و شورای شهر نشان داده که علی رغم همه موانع و پیچیدگیهای موجود، میتوان روزنه ای به سمت شفافیت گشود ؛ هرچند برای تبدیل آن جوانه اولیه به یک درخت تنومند ثمربخش، راه درازی درپیش است، اینطور هم نیست که هر تلاشی کنیم به درِ بسته می خوریم و سنگی پیش پا هست که نمیشود آن را برداشت.
وی در تبیین ضرورت "شفافسازی" به اصلیترین مسئله جامعه اشاره کرد و گفت: آیا مسئله اصلی ما شرایط اقتصادی است؟ آیا مسئله اصلی ما وضعیت فرهنگی است؟ آیا اوضاع سیاسی و سیاست داخلی و خارجی است؟ پاسخ بنده این است که بیاعتمادی اصلی ترین مسئله جامعه ما است. شواهد، گویای آن است که بحرانهایی نظیر آنچه در جامعه ما پیش میآید، در جوامع دیگر هم رخ میدهد اما مواجهه با آن، به گونهای است که به بحران ملّی تبدیل نمیشود. نمونهاش مقایسه آتشسوزی در کلیسای نوتردام پاریس و ساختمان پلاسکوی تهران است. در ایران، پلاسکو به بحران ملی تبدیلشد، از صدر تا ذیل حکومت را درگیرکرد ولی در کشورهای دیگر در سطح محدودتری به آن پرداخته میشود. چرا در جامعه ما مسائلی که در همه جوامع ممکن است رخ دهد ، این پتاسیل را دارد که به بحران تبدیلشود و نارضایتیهای دیگری به آن بپیوندد و در جامعه سرریزشود؟ جوابش، بیاعتمادی است که بخشی از آن هم تاریخی است و اساسا ربطی به دوره 40 ساله جمهوری اسلامی ندارد. آروین چنین ادامهداد که: این بی اعتمادی تاریخی ملت به دولت، در ایران ، اصلیترین عاملی است که جامعه ما را از بسیاری جوامع دیگر متمایز میکند. اعتماد و بیاعتمادی چیزی نیست که یک شبه بهوجود بیاید و یا یک شبه از بین رفتهباشد. این موضوع، پروسه طولانی مدت است . در تاریخ ما این بیاعتمادی شکل گرفته و نهادینه شده بنابراین نمیتوان یک شبه آن را از بینبرد. من پاسخ دیگری به بیاعتمادی تاریخی نمیشناسم ؛ اصلی ترین عاملی که در میانمدت و بلندمدت ، میتواند کارساز باشد، شفافیت است. وی ادامهداد: مفهوم شفافیت باید روشن شود. ممکن است با وجود رسانههای مجازی تصورکنیم شفافیتسازی ناخودآگاه رخمیدهد. این برداشت، درست نیست. خیلی مهم است که به تفاوت شفافیت وافشاگری دقت کنیم. آنچه که در فضای رسانهای رخ میدهد،اغلب، شفافیت نیست، افشاگری است . این دو با هم تفاوت بنیادین دارند و متأسفانه مترادف هم به کار میروند در حالی که بههیچوجه یکی نیستند.
آروین سه تفاوت مهم بین افشاگری و شفافسازی را چنین برشمرد: اول اینکه شفافیت، اعتماد می آورد در حالی که افشاگری بی اعتمادی را افزون می کند. وقتی اطلاعاتِ موردی رسانهای میشود و اطلاعات موارد دیگر نادیدهگرفتهمیشود، افشاگری رخ میدهد نه شفافسازی. ما معتقد نیستیم که نباید افشاگری باشد ولی نمیتوان آن را با شفافیتسازی یکسان دانست. موارد افشاگری، لزوما کارکرد شفافیت سیستماتیک را به همراه نخواهد داشت. شفافیت سیستماتیک ،هنگامی رخ میدهد که به جای نمونههای پراکنده، تخلفهای صورتگرفته را به شکل سیستماتیک منتشر کنیم و اطمینان بدهیم که هیچ قراردادی نیست که بسته شده باشد و منتشر نشده باشد. دوم اینکه بری شفافیتسازی باید نظارت همگانی وجودداشتهباشد. در همه جای جهان، نظارت همگانی موثرتر از نظارت متمرکز سازمانی است. وقتی شما با یک سازمانِ نظارتی طرف هستید کافی است که نظرش را جلب کنید. اما وقتی نظارت، همگانی شد و چشم هزاران شهروند به شما دوخته شد نمیتوان تعامل کرد. به همین دلیل است که نظارت همگانی همواره متمرکزتر است .سوم اینکه شفافیت، شکاف بین تحصیلات دانشگاهی و اقدامت عملیاتی را از بینمیبرد. اغلب اینگونه است که آنچه در دانشگاه خواندهایم، در شغلی که داریم، به کار نمیآید و نمیتوانیم کارهایی را که انجام میدهیم، با آن دانش پیوند دهیم . درواقع متخصصان ما به دادۀ معتبر دسترسی ندارند. شفافیتسازی، باعثمیشود بدون هزینهکردن، دادهها در اختیار متخصصان قرار گیردو آنها بتوانند راهکارهای سیاستگذارانه ارائه کنند.
روابط عمومی و اطلاع رسانی وزارت تعاون ، کار ورفاه اجتماعی