آیا دولت به تنهایی می تواند همه مشکلات انباشت شده اقتصاد ایران را حل وفصل کند؟ پاسخ نه است. دولت سوپرمن نیست. نه حق دارد که فکر کند هست و نه ما باید فکر کنیم که هست.
حتی پرسیدن این پرسش از تفکری می آید که دولت را مسوول همه چیز و مرکز حیات اقتصادی کشور می داند. دولت هیچوقت همه اقتصاد نبوده است این درست است که دولت مالک بزرگترین بخش اقتصاد بوده است و هنوز بخش بزرگی از آن را از طریق یک دستگاه دیوانسالاری عریض و طویل در معرض فساد و مظنون به ناکارآیی اداره می کند. ولی در اقتصاد این مالکیت به معنای این نیست که دولت اقتصاد است. اقتصاد برآیند فعالیتها و تصمیمات همه نهادها، بنگاهها، خانوارها و افراد در جامعه هستند. دولت بدون ایشان نمی تواند کاری کند.
نکته دیگری که در این پرسش برای من جالب است این انتظار است که دولت بتواند همه مشکلات اقتصادی کشور را حل بنماید. کدام دولت می تواند چنین کنند؟ نکته جالبی در فرهنگ ما هست و آن باور به بی حد بودن توانایی صاحبان قدرت است. گویی هر حاکمی قرار است رستم داستان باشد و دستان سام. دولتها قرار است بتوانند هر کاری را انجام دهند و بر هر چالشی غلبه کنند. شاید به همین جهت است که در فرهنگ ما واژه «کم آوردن» وقتی استفاده می شود که حد توانایی یک فرد آشکار می شود. گویی می خواهیم با تمسخر به آدمها یادآور بشویم که چیزی هم وجود دارد که نمی توانند انجام بدهند و تلاش آنها را برای انجام آنچه که می توانسته اند را هیچ بدانیم. دولت سوپرمن نیست و نبوده است و نخواهد بود. دولت مجموعه ای از آدمهاست که در شرایط حاضر و فضای فعلی کسب و کار در کشور به فعالیت مشغولند. آنها نمی توانند به تنهایی همه مشکلات انباشت شده اقتصاد ایران را حل کنند.
به هر دولتی انتقاداتی وارد است، که همیشه بیان می شوند. به دولت فعلی هم چنین انتقاداتی وارد می باشد. ولی قبل از ورود به نقد می خواهم نکته ای را یادآوری کنم که در هیاهو و جنجالهای روزمره ممکن است فراموش شود: دولت فعلی مذاکرات هسته ای را به نتیجه رساند. همانظور که رویدادهای روزهای اخیر نشان داده اند این دستاورد کمی نبوده و نیست. در فضایی که سوءظن و بدگمانی نسبت به دول بیگانه وجود دارد و هستند گروههایی که از سیاست خارجی درکی متناسب با شرایط روز ندارند نمی توان بزرگی این دستاورد را کتمان کرد. این دستاورد آسان به دست نیامد. دولت و افراد بسیاری با تمرکز بر روی هدف از کلیه ابزارهای ممکن برای رسیدن به آن در چهارچوبی که شرایط اقتصادی سیاسی ایجاد کرده بودند استفاده کردند. تحریمها و موانع ایجاد شده بر سر راه برنامه هسته ای ایران یکی از بزرگترین چالشهای به یادگار مانده برای دولت فعلی بود و پیدا کردن راه حل آن دو سال طول کشید و اجرایی شدن راه حل هنوز تمام نشده است.
مشکلات اقتصادی با دیواری که وسط جاده می کشند فرق دارند. آنها را نمی شود به ضرب کلنگ یا با استفاده از نیروی ماشین آلات محو کرد و به کناری زد، طوری که مسافر بعدی اصلا نداند اینجا روزی دیواری بوده است. ناهنجاریهای اقتصادی در کشور محصول و برآیند روابط اجتماعی اقتصادی، مقررات و قوانین نادرست، فساد اداری و فسادپذیری مجریان قانون هستند. باید به خواننده گرامی صمیمانه بگویم که هم او و هم من هر دور بخشی از مشکل اقتصادی کشور هستیم. این مشکلات نتیجه رفتارها و انتخابهای ما هم هستند. متاسفانه منتقدان و کارشناسان معمولا توپ را به زمین دولت می اندازند تا بگویند که تقصیری متوجه آنها و مردم نیست. چطور مردم می توانند مقصر باشند؟ آنها که قدرت حاکمان را ندارند. واقعیت چیز دیگریست.
بسیاری می گویند در کشور فساد اداری وجود دارد چون درآمد کارمندان و حقوق بگیران کافی نیست. این واقعیتیست غیرقابل انکار، ولی اینکه فساد اداری را فقط محصول کمی درآمد بدانیم ساده اندیشیست. در کشور فساد اداری وجود دارد چون در فرهنگ ما هم عناصری هست که دریافت هدیه برای انجام وظیفه را روا می داند و دادن هدیه را برای سپاسگذاری از کسی که لطف کرده لازم می داند. ضمن آنکه بسیاری از کسانیکه فساد اداری را تجربه کرده اند دیده اند آنانکه شیرینی می گیرند معمولا فقیر نیستند. ولی ما از فقر یک دلیل موجه برای توجیه فساد اداری می سازیم تا هرگز به سهم خودمان در ایجاد آن اعتراف نکنیم. حالا از دولت می خواهیم که به فساد اداری پایان بدهد. آیا دولت می تواند تمام روابط اجتماعی و فرهنگ آنرا بازنویسی کند؟ اگر شما به این سوال پاسخ مثبت می دهید نه از روند شکل گیری روابط اجتماعی اطلاع دارید و نه می دانید فرهنگ یعنی چه!
منبع: کانال تلگرامی دکتر دادپی