ماهیگیری در آب بدون ماهی!!!
این جمله را حتما از زبان برخی از کارشناسان، مشاوران، مدیران و مسئولان شنیدهاید: برای کمک به دیگران، به جای ماهی دادن، به آنان باید ماهیگیری یاد داد.
این ضربالمثل چینی که به پندی کلیشهای تبدیل شده، شبهگفتمانی است که در عین درست بودنش از منظر کلی درباره رابطه میان مهارت فنی و کاریابی، در شرایط خاص اقتصاد ایران، بسیار نادرست است. به جای کمک به توضیح ریشهی اصلی اجتماعی بیکاری، تقصیر را بر گردن بیکاران میاندازد. مسالهای اجتماعی و مرتبط با عملکرد نطام حکمرانی را به مسالهای شخصی تقلیل میدهد.
وقتی در آب حیات اقتصادی و اجتماعی، ماهی نیست یا به اندازهی خیلی کم هست، افراد، بهترین ماهیگیر هم که باشند، ناتوان از صید ماهی خواهند بود. برعکس، اگر در آب، به اندازه زیاد ماهی باشد، حتی اگر افراد، چندان دارای مهارت ماهیگیری نباشند، احتمالا به قلاب یا تورشان، صیدی خواهد افتاد.
تعداد فرصتهای شغلی در اقتصاد، همچون تعداد ماهی در آب است. اگر این فرصتها بسیار کم باشد، تمام بیکاران، به بهترین کارآفرین هم که تبدیل شوند، بسیاری از آنان بیکار خواهند ماند و روی هم انباشته خواهند شد. اگر فرصتهای شغلی در داخل یا خارج، به اندازه کافی وجود داشته باشد، بسیاری از آنان کارفرینی را در عمل اثبات خواهند کرد و شاغل خواهند شد. برای مثال، در اوایل دهه ۱۳۷۰ که بازار کار ژاپن بهروی ایرانیان باز شد، جوانانی بدون تجربهی سفر خارجی و بدون حداقل توانایی تکلم در زبان ژاپنی و انگلیسی، سر از ژاپن در آوردند و در آنجا کار کردند و با پساندازهای خیلی خوب ناشی از تبدیل دلار به ریال، در اینجا، سرمایهای برای خود فراهم کردند و کسب و کاری را راه انداختند. برخی نیز یا آنجا ماندند و مقیم شدند یا از آنجا به استرالیا و آمریکا و کانادا مهاجرت کردند و سروسامانی خوب در ان دیارها پیدا کردند، با تجربه و مهارتهای زندگی در محیط جهانی.
اقتصاد ایران با بحران بیکاری ساختاری مواجه است. طبق آمارها ۳ میلیون و ۲۰۰ هزار نفر بیکار و ۲ میلیون و ۴۰۰ هزار نفر شاغل یک تا ۴۴ ساعت در هفته هست. در جمع میشود ۵ میلیون و ۶۰۰ هزار نفر. هر سال ۸۰۰ هزار نفر وارد بازار کار میشود که در بهترین حالت ۲۰۰ تا ۳۰۰ هزار نفر شاغل و بقیه به سپاه بیکاران اضافه میشوند. در بدترین حالت، کل این تازه واردان به بمب در حال انفجار بیکاران میپیوندند.
فرصتهای شغلی باید متناسب با جمعیت فعال جویای کار شود. سرمایهگذاریهای جدید با کیفیت بالا، به علاوه امکان استفاده از بازار کار کشورهای مواجه با کمبود نیروی کار، پیششرطهای کاهش عدم تعادل ساختاری در بازار کار است.. چشمانداز هر دو پیششرط، بهدلیل چالشهای سیاسی و حکمرانی، به جای روشن بودن، تیره است. نه امیدی به انباشت سرمایه اشتغالزا وجود دارد و نه امیدی به امکان استفاده از بازار کار کشورهای دیگر. به این اعتبار، به جای تکرار شبهگفتمان مذکور، بهتر است که به ریشهی اجتماعی مساله پرداخت.
علی دینی ترکمانی
۲۸ بهمن ۱۳۹۷
https://t.me/alidinee