یادداشت دکتر علی دینی ترکمانی
مایکل پورتر، استراتژیست اقتصادی، معتقد است مزیت و قابلیت، خلق شدنی است؛ به این شرط که چند عامل در کنار هم قراربگیرند و همدیگر را تقویت کنند. یک عامل، وجود شرایط مناسب در طرف عرضه است. بازیکنان خوب با باشگاههای خوب جزیی از این عامل هستند. یک عامل وجود تقاضای خوب برای کالا یا خدمت مورد نظر است. تماشاچیان مشتاق جزیی از این عامل است. عامل سوم، امکانات لجستیک و زیرساختی پشتیبانکننده است. امکانات ورزشی و باشگاهی جزیی از این عامل است. اخرین عامل، وجود برنامهریزی استراتژیک بلندمدت و کنار گداشتن روزمرگی است.
این مجموعه عوامل برای اینکه خوب شکل بگیرند و در چارچوب الگویی که وی الگوی الماس مینامد در تعامل چندسویه کار کنند، باید نیروی سازمانده کارآمدی به نام دولت وجود داشته باشد. در فوتبال، فدراسیون فوتبال و سازمان تربیت بدنی و وزارت ورزش در این نقش قرار دارند.
اگر در کشوری برنامهریزی استراتژیک و امکانات لجستیک وجود داشته باشد، میتوان در میان جمعیتی چند میلیونی بازیکنان خوبی را در گذر زمان تربیت و بخشی از جمعیت را نیز مشتاق فوتبال کرد و با وصل شدن به باشگاههای جهانی قلمرو بازار را وسعت داد و برای بازیکنان هم انگیزه مالی و هم انگیزه دیده شدن فراهم کرد.
در نقطهی مقابل، اگر در کشوری با بازیکنان مستعد زیاد و تماشاچیان خیلی زیاد، برنامهریزی استراتژیک و امکانات لجستیک وجود نداشته باشد، نمیتوان به رغم وجود استعدادها و مشتاقان فراوان، به نتایج عالی تقریبا باثبات و پایدار دست یافت.
ژاپن در گذشته و قطر در حال حاضر، مصادیق خوبی از الگوی الماس پورتر هستند. اولی چند دهه پیش، در فوتبال حضوری نداشت و آلان با چهار بار قهرمانی پرافتخارترین تیم آسیاست. قطر نیز که از چند سال پیش آرام آرام به عنوان رقیبی خطرناک خود را مطرح ساخت، اینک با شایستگی به مقام قهرمانی میرسد به رغم آنکه مساحتش ۷ هزارم (کمتر از یک درصد) مساحت ایران و جمعیتش حدود ۲ میلیون و ۶۵۰ هزار نفر (با احتساب مهاجران) است.
از تیم فوتبال ایران انتظاری بیش از آنچه رخ داد نباید داشت. کلاس فوتبال ایران به رغم بازیکنان مستعد فراوان و تماشاچیان انبوهی که در گرما و سرما به تشویق بازیکنان میپردازند و به رغم گردش مالی بالا در صنعت خدمت این ورزش، در سطح پایینتری قرار دارد چرا که نه از برنامهریزی استراتژیک در آن نشانی هست و نه از امکانات لجستیک و زیرساختی پشتیبانکنندهی قوی. در این شرایط، مربی صاحب سبک جهانی چون کیروش نیز نمیتواند معجزهای خلق کند.
مطلب زیر که در مورد رمز موفقیت قطر است و به نام ورزش ۳ در جاهایی درج شده، به خوبی معنای برنامهریزی استراتژیک و امکانات لجستیک را بیان میکند. پیش از ورود به این مطلب، ذکر این نکته هم ضروری است. فوتبال ایران و سازمان آن جدای از اقتصاد ایران و سازمان آن نیست. عقبماندگی تمدنی و تاریخی در حوزه اقتصاد همراه با عقبماندگی تاریخی در فوتبال است. علت این همراهی، وجود ریشهی واحدی به نام نظام حکمرانی ضعیف است.
"پشت پرده قهرمانی قطر
گریههای سانچز بعد از شکست کره فقط از روی هیجان نبود. او به بزرگ شدن بازیکنانش فکر میکرد؛ به آینده. به راهی که طی کردند تا به فینال آسیا برسند.
با نگاه به راهی که قطر برای رسیدن به فینال آسیا طی کرد، تنها به یک اسم میرسیم؛ آسپایر.
19 بازیکن از ۲۳ بازیکن تیم ملی قطر حاصل پرورش و آموزش مدرن در آکادمی آسپایر هستند. اما پرسش اصلی اینجاست که: آکادمی آسپایر چیست؟
آسپایر به دانشگاه ورزشکاران شهرت دارد و درچند شاخه، فعالیتهای بزرگی انجام میدهد. تنیس، گلف، شنا هندبال و ژیمناستیک از جمله شاخههایی است که آسپایر ورزشکاران مستعد را از سراسر دنیا گردآوری میکند. اما این فوتبال بود که باعث شد تا نام آسپایر در دنیا و درکنار آکادمیهای بزرگی چون لاماسیا قرار بگیرد.
شروع کار آسپایر در سال ۲۰۰۳/۴ و با حضور ۳۱ بازیکن بین ۱۲ تا ۱۸ سال بود. رقمی که در سال ۲۰۱۵ به ۲۳۰ فوتبالیست رسید. آکادمی آسپایر در برنامه استعدادیابی خود، هرساله ۶۰۰۰ کودک را بین سنین ۶ تا ۱۲ سال شناسایی و از طریق بورسیه راهی آکادمی میکند تا در کنار بهره بردن از پیشرفتهترین امکانات دنیا، از طریق مربیان با دانش، به یک فلسفه واحد برسند. فلسفهای که از روز اول به آنها گوشزد میکند پیشرفت یک شبه به دست نمیآید.
مسیر جاه طلبانه آسپایر از ۲۵ کشور دنیا در سال ۲۰۰۳/۴ شروع شد و درنهایت یکی از اهداف قطر برای رسیدن قطر به فینال آسیا درسال ۲۰۱۹ را محقق کرد.
هدف از ساخت این آکادمی تنها پرورش بازیکن و ارائه آن به صنعت فوتبال نبود. استراتژی آکادمی آسپایر در تزریق این فلسفه به فوتبال و گره زدن آن با فناوری خلاصه میشد.
به همین خاطر اولویت اول به پرورش مربیان در ۴ کشور صاحب سبک نظیر انگلیس، اسپانیا، ایتالیا و آلمان داده شد. فلیکس سانچز نیز که در آکادمی لاماسیا رشد کرده خیلی زود متوجه پتانسیل آسپایر شد و بعداز ۱۰ سال کارکردن در لاماسیا راهی آسپایر شد.
سانچز از سال ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۳ در آسپایر مشغول پرورش بازیکنان و استعدادهایی بود که باید زیر تیغ دانش او تراش میخوردند. البته سانچز دراین راه تنها نبود. آکادمی آسپایر از کمکتئوریسینهای بزرگ دنیای فوتبال نیز استفاده کرد تا تفکرات مختلف و مدرن سطح یک فوتبال دنیا را به آسپایر تزریق کند. نامهای بزرگی چون پپ گواردیولا، ژوزه مورینیو، کارلو آنچلوتی و زیدان. آسپایر همچنین مربیان مختلف را از سراسر دنیا به استخدام خود در میآورد. به عنوان مثال در دپارتمان استراتژی، افرادی مانند ادورتا مائورا، پروفسور والتر دی سالو که سابقه همکاری با آلبرتو زاکرونی، روبرتو مانچینی، گوران اریکسون و همین طور ۳ سال سابقه همکاری با سرآلکس فرگوسن را دارد، حضور دارند.
تمام نکات گفته شده به این معنی است که آسپایر علم و فناوری را در سنین پایین در ذهن مستعد ترین بازیکنان تزریق میکند و این بزرگترین گامی است که برای رشد در فوتبال برداشته شده. امیدی که کم کردن فاصله بین کشورهای صاحب سبک و کشورهای در حال توسعه را بیش تر از گذشته کرده است."
https://t.me/alidinee