مقدمه: به جد معتقدم یک اقتصاددان باید از «پیشبینی» قیمت داراییها و مواردی نظیر «حباب بودن یا نبودن قیمت» خودداری کند. قبلا مبانی نظری و آماری این موضوع را توضیح دادهام. به طور خلاصه، قیمت «دارایی» (بر خلاف کالاهای فیزیکی) خیلی بیشتر تابع توافق و باورها و قراردادهای ذهنی افراد است و در نتیجه با قاطعیت نمیتوان ارزش ذاتی برای آن متصور شد. از دید من کار اقتصاددان این است که الف) «مکانیسمهای» شکل گیری قیمت را تشریح کند. ب) از منظر رفاه کل جامعه،و کارایی اقتصاد، اثرات سیاستهای مربوط به این داراییها را تحلیل کند. پ) سیاستهای بهینه در دوره عدم اطمینان و ریسک را توضیح بدهد. حال با این مقدمه، توضیحاتی میدهیم که چرا ممکن است که قیمت دلار پایین بیاید و شاید جایی نزدیکتر به قیمت بازار ثانویه بایستد. با توضیحات قسمت قبلی، روشن است که اینها همه یک توضیح «احتمالی» است و ما فقط نشان میدهیم که چرا احتمالا پایین رفتن قیمت خیلی نزدیک به صفر نیست. صفر نبودن احتمال وقوع چیزی به معنی تحقق قطعی آن نیست.
اول ببینیم قیمت دلار را چه چیزی شکل میدهند: الف) عرضه دلار: ناشی از فروش نفت و صادرات غیر نفتی و توریسم و عرضه از ذخایر خانگی ب) تقاضای دلار: واردات (شامل کالاهای اساسی، کالاهای لوکس، کالاهای سرمایهای)، مخارج خاص دولت، تقاضای احتیاطی (بیمهای). پ) ولی قیمت دلار کاغذی در بازار ایران علاوه بر این عوامل بنیادی، به میزان عرضه فیزیکی روزانه دلار هم بستگی دارد. یعنی ما گاهی در شرایط قرار میگیریم که «ذخیره» دلار در بانکها مناسب است ولی «جریان» (Flow) عرضه فیزیکی آن به بازار به خاطر عوامل مختلفی مختل میشود. پس یک عامل ریسک سوم هم داریم که بیشتر از جنس مکانیسمهای اداری و توزیع و فروش است و البته آسیبپذیر و حساس به شرایط مختلف هم هست. به این دلیل هم در شرایط بحران بین قیمت دلار بانکی و دلار کاغذی یک شکاف ایجاد میشود: دلار کاغذی (و سکه) یک ارزش اضافهتر پیدا میکند.
خب حالا چه مکانیسمهایی در اقتصاد ایران هست که «ممکن است» قیمت آزاد دلار را کنترل کرده و کاهش دهد؟
۱) اگر تقاضای پوشش ریسک یا بیمهای دلار به پایان خودش برسد از نفس بیفتد، بخشی از تقاضای دلار از بین میرود. برعکس، اگر عدم اطمینانها حفظ شود و مردم هم دارایی جایگزینی برای حفظ ارزش پول خود پیدا نکنند ممکن است تقاضای احتیاطی دلار فشار جدیدی به بازار وارد کند. به زبان ریاضی: واریانس (یا عدم اطمینان) روی «سطح قیمت» اثر بسیار جدی دارد. چرا تقاضای پوشش ریسک ممکن است پایان بیابد؟ یک دلیلش کاسته شدن از عدم اطمینانها است و دیگری ته کشیدن قدرت سرمایهگذاری در دلار احتیاطی. شبیه این است که جامعه یک استخر آب انباشته به عنوان تقاضای احتیاطی داشت و در لحظه آزاد شدن آن سیلی راه میافتد ولی کمکم تمام میشود.
۲) صادرات غیرنفتی جدید با مقداری تاخیر فعالتر شده و عرضه ارز را بیشتر میکند. قبلا در مورد این که قیمت جدید ارز چه طور صادرات از بازارهای مرزی را فعال کرده است نوشتهایم. یک حسن صادرات کوچک و مرزی این است که قابلیت واردات مستقیم اسکناس دلار یا حوالههای نزدیک به نقد را دارد و از عطش بازار برای دلار کاغذی کم میکند. البته از آن طرف، تحریمهای جدید ممکن است بخشی از صادرات نفتی و غیرنفتی را از مدار عرضه کم کند. باید دید که اثر خالص این دو نیرو چه قدر است.
۳) بانک مرکزی کمکم مسیر بهینه تزریق دلار کاغذی را در شرایط جدید درک و فعال میکند. متاسفانه دولت با تاخیر در واکنش به شرایط جدید ارزی، باعث شد تا بازارهای فعال ارز (مثل سامانه نیما) از همان روزهای اول فعال نشود. با گذشت زمان مقداری از این اصطکاکها میتواند کمتر شود.
۴) با کنترل بهتر مبادلات ارزی و سختتر کردن مسیرهای «فرار سرمایه»، بخشی از تقاضای دلاری به منظور خارج کردن سرمایه از کشور از بین میرود و تقاضا را تخفیف میدهد.
۵) بخشی از تقاضای لوکس دلار (مثل سفرهای خارجی ارزان یا تحصیل در خارج) ممکن است در شرایط جدید کم شود و از فشار تقاضای کل کم کند.
دوباره تکرار میکنیم: اینها مکانیسمهایی هستند که منطقا میتوانند در جهت گفته شده حرکت کنند ولی این به معنی نیست که قطعا این اتفاقات خواهد افتاد. ما با بازاری با عدم اطمینان زیاد مواجه هستیم که مکانیسمهای بازخورد مثبت و منفی در آن به شدت به اخبار و باورها (در کنار سیاستهای دولت) حساس است. پس این تحلیل به این معنی نیست که قیمت دلار حتما کم خواهد شد و باید روی آن برنامهریزی کرد، ولی نشان میدهد که منطقا محتمل است که قیمت از یک دوره Overshoot عبور کرده و به تعادل بلندمدت خودش برگردد.
https://t.me/hamedghoddusi