در کنار نبردی که با خارج مواجه هستیم جنگ بزرگتری در داخل داریم برای بروکراتهایی که منافع شخصی خود را بر منافع ملی مقدم میدانند. اگر ما بتوانیم 2.5 درصد از سپردهگزاران کشور را که 85 درصد ارزش و مبلغ سپردههای بانکی کشور را در اختیار دارند؛ به نظم دربیاوریم تا حد خیلی زیادی از امواج پر ضرر و زیانی که میتواند به بخشهای مختلفی از اقتصاد سرایت کند و آسیب بزند و سدهایی را تخریب کند توانستیم خود را در این زمینه مصون کنیم. اما این مسئله اساساً در دستور کار دولتها و بانکهای مرکزی ما و مقامات پولی کشور قرار نگرفته است.
- از نان شب برای سیاستگذار کشور تحریم شونده واجبتر است که بداند آسیبپذیریهای او کجاست. متأسفانه ما نگاه آسیبشناسانه نسبت به خود در مقام سیاستگذاری پولی و مالی لحاظ نکردیم.
- سیاست های ارزی ضد تولید است
- 40 تا 45 درصد تسهیلات در بانک ها غیر قابل بازگشت است اما همچنان از آن محل درآمد سود شناسایی میکنند و بین سهامداران تقسیم میکنند.
- 5 درصد از سپردهگذاران کشور 85 درصد ارزش و مبلغ سپردههای بانکی کشور را در اختیار دارند.
- در خارج از کشور برای ارقام بسیار بسیار کمتر از این ناچار هستید چند لیست پر کنید که از کجا پول را بر اساس چه مستندی و برای چه کسی واریز یا دریافت میکنید. از چنین انتظامهایی در نظام مالی خود سالها غفلت کردهایم. از فرصت تحریم استفاده کنیم برای اینکه این دست خلأهای خود را جبران کنیم و بیشتر به چشم اغتنام به فرصت ملی نگاه کنیم.
- ما در حوزهی مالی خود نسبت به نوع جدید ارزها و تحولات صورت گرفته در این زمینه که میتوان نگاه فرصتی به آن داشت بی توجه مانده ایم . ما در شرایطی که اجازهی مراودات رسمی در کارهای تحریم نداریم شاید بتوانیم از این نوع ابزارهای جدید استفاده کنیم تا بعضی از نیازهای خود را برطرف کنیم.
- تحریم ها توان تولید داخلی را هدف گرفته اند؛ کمتر از 25 روز مانده به شروع اولین تحریمها این موضوعی است که هنوز جدی گرفته نشده است.
- سیاست های مالیاتی کمک کمتری به توان تولید میکرد.
- شاغلان دهه 70 در آستانه بیکاری دوباره ناشی از شوک تحریم ها قرار دارند.
- زمین تا آسمان بین بیکار بودن و از ابتدا بیکار شدن پس از اشتغال فاصله است.
- سهم اشتغال ناقصی ها و بیمه نشدگان در شاغلان اخیر بسیار بالاست
به گزارش جماران دکتر احسان خاندوزی، مدیر دفتر امور اقتصادی مرکز پژوهشهای مجلس و پژوهشگر اقتصاد مقاومتی و تحریم ها در نشست « تئوری تحریم اقتصادی» در موسسه دین و اقتصاد غفلت و بی توجهی نظام تصمیم گیری از امکان تعطیل شدن خطوط تولید به دنبال تحریم ها را نگران کننده خواند و گفت : شاه کلید و تک درسی که ما میتوانیم از تجربهی تحریمهای دورهی نخست بگیریم توجه به مسئله توان تولید است.
وی در این نشست که در بررسی کتاب «هنر تحریم ها» اثر ریچارد نفیو برگزار شد، با اشاره به نابسامانی های موجود در سیاست های مالی گفت:اگر رویکرد انفعالی و کاتولیکتر از نظامات لیبرالیستی بخواهیم ادامه دهیم و هیچ گونه تنظیمگری مؤثری بر این حوزهها نداشته باشیم به نظر میرسد فقط باید اجازه دهیم تانکها بیایند و ما پشت سر آنها جنازههایی را که از روی آن رد میشوند جمع و دفن کنیم.
وی با اشاره تذکرات و هشدارهای دکتر مؤمنی، خواستار جدی گرفتن این هشدارها شد و گفت: آقای دکتر به درستی اشاره می کنند. ما چیزی کمتر از پنجاه درصد از تسهیلاتی سیستم بانکی را به مجموع بخشهای کشاورزی، صنعت، ساخت و ساز و شبیه به آن اختصاص میدهیم. این روندی است که در طول چند سال گذشته وخیمتر از قبل شده است.
مدیر دفتر امور اقتصادی مرکز پژوهشهای مجلس در ادامه گفت: به این عدد توجه فرمایید: 2.5 درصد از سپردهگزاران کشور هشتاد و پنج درصد ارزش و مبلغ سپردههای بانکی کشور را در اختیار دارند. برای این عدد میتوان یک جلسه مفصل صحبت کرد که چه معنای اقتصادی و اجتماعی میدهد و ما چه کردهایم که کار به اینجا رسیده است. اما الآن وارد این حوزه نمیشوم. اگر ما در حوزهی علاج مسئلهی نقدینگی در شرایط تحریم نگران هستم که چه اتفاقی بعد از بازار ارز و بعد از بازار طلا و سکه برای قسمتهای دیگری اقتصاد رخ خواهد داد باید توجه میکردیم به اینکه مقام ناظر باید برای رگولیت کردن چنین بازارهایی خود را آماده کند. نیاز نیست با اکثریت مراودات پولی و مالی و سپردهگزاران کشور مواجه شوید برای اینکه از یک خطر جدی پیشگیری کنید. درصد خیلی مشخصی هستند که اگر زودتر در دام ابزارهای شفافیت ساز میافتادند و ما میتوانستیم برای کسانی که شفاف شدند چه اشخاص حقیقی و چه حقوقی نظام نامهی تنظیم مراودات مشخص کنیم، و روشن می شد که ترانزاکشن مالی اینها با چه قواعدی باید صورت بگیرد؟ منافع ملی ما حفظ می شد ولو اینکه آن سپردهگزار یا مدیر بانکی مایل نباشد در ابتدا تن بدهد.
دکتر خاندوزی تأکید کرد: در کنار نبردی که با خارج مواجه هستیم جنگ بزرگتری در داخل داریم برای بروکراتهایی که منافع شخصی خود را بر منافع ملی مقدم میدانند و نتوانستهایم سالها آنها را به این انتظام بکشیم که اگر در جایی منافع ملی اقتضاء کرد شما محدودیتهای ویژهای اعمال کنید و حتماً منفعت ملی را باید مقدم کنید. اگر ما بتوانیم دو و نیم درصد سپردهگزاران را به نظم دربیاوریم تا حد خیلی زیادی از امواج پر ضرر و زیانی که میتواند به بخشهای مختلفی از اقتصاد سرایت کند و آسیب بزند و سدهایی را تخریب کند میتوانستیم خود را در این زمینه مصون کنیم. اما این مسئله اساساً در دستور کار دولتها و بانکهای مرکزی ما و مقامات پولی کشور قرار نگرفته است. منظورم خدشه وارد کردن به حقوق مالکیت این افراد نیست که این افراد را سلب مالکیت کنیم و اجازه ندهیم هیچ تحرکی انجام دهند. اما میتوانستیم در مورد قاعدهمند کردن و شفاف کردن و پیوند زدن اینها به نظامهای مالیاتی کار کنیم. در خارج از کشور برای ارقام بسیار بسیار کمتر از این ناچار هستید چند لیست پر کنید که از کجا پول را بر اساس چه مستندی و برای چه کسی واریز یا دریافت میکنید. از چنین انتظامهایی در نظام مالی خود سالها غفلت کردهایم. از فرصت تحریم استفاده کنیم برای اینکه این دست خلأهای خود را جبران کنیم و بیشتر به چشم اغتنام به فرصت ملی نگاه کنیم. شاید بتوان امید داشت که در پس گذراندن دورهی پر فشار تحریمها منافع ملی بلند مدت اقتصاد ایران تا حدی برآورده شود و ما بتوانیم از این بهانهها برای رویههایی که نسبت به آن غلفت داریم استفاده کنیم. اما اگر رویکرد انفعالی و کاتولیکتر از نظامات لیبرالیستی بخواهیم ادامه دهیم و هیچ گونه تنظیمگری مؤثری بر این حوزهها نداشته باشیم به نظر میرسد فقط باید اجازه دهیم تانکها بیایند و ما پشت سر آنها جنازههایی را که از روی آن رد میشوند جمع و دفن کنیم.
وی افزود: یک نکتهی مهم وجود دارد و آن این است که بعضی از حسابرسان مورد اعتماد سیستم بانکی در جلسات به ما میگویند ما در همین ها هم تردید داریم به جهت اینکه بانکها اعلام میکنند چیزی بین ده تا پانزده درصد از تسهیلات آنها غیر جاری است. به قول خود آنها MPL است. درحالی که حسابرسیهای ما نشان میدهد بین چهل تا چهل و پنج درصد تسهیلات در بسیاری از بانکهای کشور جزو MPL یا مطالبات غیر جاری هستند. و مطالباتی هستند که از سالهای گذشته صرفاً در قالب قراردادهای جدید صورت آن به روز میشود و هم بانک میداند چیزی از این محل عاید نخواهد شد، اما همچنان از آن محل درآمد شناسایی میکند ؟ سود شناسایی میکند، آخر سال سود اعلام میکند و بین سهامداران و مدیران سود تقسیم میکند در حالی که منبع همهی اینها مطالباتی است که خود بانک میداند سالهای سال است به مرحلهای رفتند که کاملاً سوخت شدند و چیزی از آنها برای بانک وصول نخواهد شد. در حوزهی بازار کار که آقای دکتر مثال مسئلهی اشتغال را زدند به همین ترتیب هست.
وی با تأکید بر این که فهم اینکه ما بدانیم تحریمها دارد بر اساس چه منطقی شکل میگیرد، اهمیت فراوانی دارد، گفت: احتمالاً باید منتظر باشیم که آنها از اولین آزمون موفق خود درس بگیرند برای اینکه حتماً این توفیقات را تکرار کنند و انتظار داشته باشند ما هم با همان آسیبپذیریهایی که از گذشته دوباره همان مسیر را طی کنیم.
خاندوزی با طرح این پرسش که برای اقتصاد ایران چه موضوعاتی حائز اهمیت ویژه است، گفت: شاید شاه کلید و تک درسی که ما میتوانیم از تجربهی تحریمهای دورهی نخست بگیریم مسئله توان تولید باشد. اقتصاد دان زمانی که نتواند توان تولید داخلی خود را منعطف و سازگار کند با مشکل مواجه می شود. کاهش واردات برای هر محصولی یا مواد اولیه یا کالاهای سرمایه ای و ماشین آلات و... بلافاصله منجر به تغییر در سفرهی مصرفی مردم شود، اگر واسطی وجود نداشته باشد تا ما خلأ از دست رفتن مواد اولیهی خارجی را بتوانیم از طرق دیگری در اقتصاد دنبال کنیم؛ اگر توان تولید داخل قوی و چابک و توانمند و منعطف نباشد آن وقت است که با ضربه زدن به ابتدای یک خط تولید میتوانند منتظر باشند بعد از چند ماه کاملاً سفرهی مصرفی مردم متأثر شود و بنابراین احساس درد اجتماعی فراگیر شود و هر دولتی که بر کار باشد بخاطر اینکه رضایت عمومی مردم خود را از دست ندهد مجدد ناچار به دادن امتیازاتی شود برای اینکه احساس درد و شکنجهی ناشی از تحریفها کاهش پیدا کند.
وی هشدار داد: متأسفانه سیاستگزاریهای اقتصادی در طول سال گذشته و حتی در شرایط جاری که شاید کمتر از بیست و پنج روز به شروع اولین تحریمهای بعد از نود روز ایالات متحده باقی مانده است همچنان اهمیت توان تولید را در اقتصاد کاملاً جدی نمیگیرد. شاید مثالی که در ذهن همهی من و شما باشد سیاستهای ارزی است که در طول دو سال اخیر اتخاذ شده است. از 21 فروردین ماه سال جاری زمانی که بعد از التهابات ارزی دولت تصمیم گرفت یک بستهی سیاست ارزی متفاوتی در پیش بگیرد یکی از نخستین نقدهایی که به بستهی ارزی دولت مطرح شد این بود که اگر ما بخواهیم بخش زیادی از امکانهای خود به نام مبادلات حوالهجات صرافیها را کنار بگذاریم و صرافیها را ممنوع کنیم و نرخ ارز را فقط در قیمت چهار هزار و دویست تومان به ازای هر دلار به عنوان قاچاق در نظر بگیریم خود عاملی است که میتواند بخش زیادی از تولید در اقتصاد ایران را تحت تأثیر قرار دهد و بخش مولّد جامعه را به این فکر بیندازد که از این رانت ارزی استفاده کنند برای اینکه فعلاً سود و منافع خود را حداکثر کنند. چون فقط من و شمای مصرف کننده نبودیم که اگر اعلام میشد باید موبایل به قیمت دلاری چهار هزار و دویست تومان عرضه شود صف میکشیدیم؛ چرا که میدانستیم هر موبایلی را به قیمت دولتی تهیه کنیم حتماً میتوانید چند ساعت بعد از آن با قیمت خیلی بالایی بفروشید این فقط حسی نبود که به من و شما منتقل میشد. به طریق اولی کسانی که شامهی اقتصادی و کشف سودآوری و گاهی مواقع حتی نگاه سفتهبازانه به حوزهی اقتصاد دارند سریعتر از جامعه متوجه میشوند هر سیگنال قیمتی و هر سیاست ارزی میتواند چه فرصتهایی را در اختیار بخشهایی قرار دهد که بدون ایجاد خلق ارزش افزودهی بالا و بدون اینکه به توان تولید ملی بالاتر کمک کنند میتوانند سودآوری بالاتری در اقتصاد ایران داشته باشند.
مدیر دفتر امور اقتصادی مرکز پژوهشهای مجلس سپس به نقصان های موجود در سیاست های مالیاتی پرداخت و گفت: متأسفانه سیاست مالیاتی ما در طول سالهای اخیر سیاستهایی بوده است که کمک کمتری به توان تولید میکرد. فقط تولید کنندگان شفاف اقتصادی بودند که بار مالیات را بر دوش میکشیدند و هر بخشی از فعالیتهای غیر مولّد یا مولّدهای غیر شفاف در اقتصاد ایران همچنان میتوانستند با فرار مالیاتی به فعالیت خود ادامه دهند. سیگنالی که از طرف اقتصاد رسمی به جامعه منتقل میشد این است که شما تا بتوانید منشأ کسب درآمد و سود خود روی فعالیتهای غیر تولیدی قرار بدهید یا فعالیتهای تولیدی خود را غیر شفاف انجام دهید، بیشتر برخوردار میشوید و برعکس.
دکتر خاندوزی در ادامه به بررسی آمار و ارقام حوزه ی بازار کار پرداخت و گفت: در سه سال و نیم منتهی به پایان اسفند سال 96 ما بیش از سه میلیون نفر افزایش جمعیت فعال در اقتصاد ایران داشتیم که این رقم قابل توجه بود. یعنی گسست روندی داریم. اگر با ده سال قبل از این مقایسه کنیم در کل ده سال پیش از این دوره، رقم ناچیزی به جمعیت فعال ایران اضافه شد. در طول سه سال و نیم بیش از سه میلیون نفر به جمعیت فعال ایران اضافه شدند. اما نکتهی جالبتر یک روند گسست دیگر نسبت به گذشته است و آن اینکه هفتاد درصد جمعیت اضافه شده به جمعیت فعال کشور شاغل شدند. این یکی از ادعاهایی است که کارشناسان نسبت به راستی آزمایی ارقام اشتغال و بیکاری همیشه مطرح میکردند. من بر فرض اعتماد بر دادههای رسمی عرض میکنم از هفتاد درصد جمعیت فعال جدید اضافه شده و شاغل شده در طی چهارده فصل اخیر، اکثر آنها در بخش خدمات و بنگاههای بسیار کوچک و بنگاههایی که کمتر از چهار نفر کار کن در آن ها وجود دارد به عنوان شاغل اضافه شدهاند. وقتی به دیتای نمونهگیری فصلی آمار ایران مراجعه میکند و جزئیات پرسشنامهها را با هم مقایسه میکنید که چه گروههایی به چه بخشهای از اقتصاد اضافه شدند میبینید اکثر این اضافه شدن اشتغال در بخش خدمات و در بخش بنگاههای تولید بسیار کوچک هست که سهم بیمه شده ی کمتری نسبت به گذشتهی اقتصاد ایران در اینها وجود دارد و سهم بیشتری از اشتغال ناقص در اینها وجود دارد کسانی که ساعت کار کامل هفتهی آنها شاغل نیست.
وی در یک جمع بندی از آمار اشتغال کشور گفت: پس هم اشتغال ناقصیها در این بالاتر است و هم سهم بیمه شدهها در اینها پایینتر است. اگر بخواهیم فکتها را کنار همدیگر برای شما معنا کنم این میشود که در طول سه سال و نیم گذشته سیاستهای دولت که همیشه بخش دولتی، بخش شرکتی غیر دولتی و بنگاههای بزرگ و متوسط را حمایت میکرد، اگر تسهیلاتی بود اینها میداد، اگر معافیتهایی بود نصیب اینها میشد، اما هیچگاه نقش جدی در بهبود اشتغال سه سال و نیم اخیر نداشتند. و اگر سه سال و نیم اخیر بهبودی در اشتغال بود و به رغم این که یک میلیون نفر به تعداد بیکاران اضافه شده است؛ شاخص نرخ بیکاری کشور کاهش ملموسی نشان نمیدهد؛ علت این را میفهمیم چیست. چون نرخ مشارکت و جمعیت فعال بالا رفتهاست از این جهت میتوانیم بگوییم بخش قابل توجهتری نسبت به گذشته شاغل شدند. اما اگر جمعیت بیشتری در سه سال و نیم اخیر شاغل شدهاند در بخشهایی از اقتصاد ایران بوده است که این بخشها به شدت در مقابل شوکها آسیبپذیرتر هستند. یعنی بخش بلند مدت، بخش شرکتی اقتصاد است و عمداً بخش بیمه نشدههای ما است. اینها با یک شوک سریع اقتصادی به جمعیت فعال بیکار برمیگردند. بیمه نداشتند که از دست بدهند و بدون سابقهی بیمه بودند. بنابراین سیاستهای حمایتی ما به عنوان بیمهی بیکاری مشمول اینها نمیشود و آن ها عمداً متولی دههی هفتاد هستند که در سه سال اخیر در بازار کار کشور وارد شدند. هر شوکی که به بخش واقعی اقتصاد ایران ناشی از تحریمها وارد شود این بخش از بخشهایی که ما در سه سال اخیر خوشحال بودیم برای اینکه دولت توانسته است سیاست اشتغال و بیکاری را تا حد خوبی پیش ببرد اتفاقاً در صف مقدم آسیبپذیریهای اجتماعی همین گروهها قرار دارند.
دکتر خاندوزی متذکر شد اعداد و ارقام پیش گفته از کلیّت اقتصاد ایران ارائه شده است و اگر به اشتغال و بیکاری زنان زیر سی سال در استانهای مرزی به ویژه قسمت غربی کشور نگاه کنیم این ارقام، ارقام خطیرتری است. ما در زنان زیر سال در استانهای غربی (کردستان، کرمانشاه، اردبیل و جای از این قبیل) 76 ت 79 درصد، نرخ بیکاری داریم. اینها حاشیههای خیلی پر رنگ بازار کار ما هستند. علیرغم اینکه وضعیت در خصوص جنسیت در استانهای خاص در سنین مشخص وضعیت بعدی است با این حال اگر به کلیت اعداد را نگاه کنیم به نظر میرسد اشتغال کشور در سه سال و نیم اخیر قابل دفاع بوده است. اما پیام صحبت بنده به شما این است که با تخریب وضعیت اقتصادی برای بنگاههای کوچک در دورهی تحریمها به شدت وضعیت بازگشت گروه تازه به کار وارد شده و بازگشت اینها در زمرهی بیکاران و افزایش نارضایتیهای اجتماعی است. زمین تا آسمان بین بیکار بودن و از ابتدا بیکار شدن پس از اشتغال فاصله است. شما بعد از اشتغال تعهداتی را قبول میکنید به لحاظ خانوادگی، تعهدات مسکن، تعهدات بانکی و تسهیلاتی که میگیرید و تشکیل خانواده میدهید که بازگشت جمعیتی که دو سال و نیم از ورود اینها به بازار کار گذشته میتوان برای سال 98-99 برای ما زنگ خطر جدی را در حوزهی بازار اشتغال و حوزهی بیکاری و احساس دردی که مدنظر تئوری تحریمها بود ایجاد کند.
وی در پایان به بحث درباره مثالی در حوزه مالی پرداخت و گفت: این همان چیزی که وجه ممیزهی موفقیت تحریمها در طول پانزده سال اخیر نسبت به دورهی قبل از خود هست. متأسفانه در حوزهی مالی در اقتصاد ایران سیاستگزاریهای کشور هیچگاه جدیّت و خطیر بودن وضعیت اقتصاد ایران را لحاظ نکرده است. قصد ندارم هشدار دهنده و ترسناک صحبت کنم. خیلی مواقع فرصتهای خوبی که میتوانستیم از آنها استفاده کنیم را هم مدنظر قرار دهیم.
صبح گزارشی را از پارلمان اروپا ورق میزدم که جولای 2018 تحت عنوان گزارش پولها و ارزهای مجازی منتشر شده بود. این گزارش را برای پارلمان اروپا تهیه کرده بودند با هدف اینکه بانک مرکزی اروپا در جریان قرار بگیرد که اگر بخواهد نسبت به نوع جدید ارزها که الآن در دنیا دارند جا باز میکنند واکنشی نشان دهد و آنها رگولیت کند یا از آن فرصت برای کشورهای اروپایی استفاده کند حواس بانک مرکزی اروپا باید به چه نکاتی باشد؟ چه اتفاقی دارد در این حوزهی رخ میدهد؟ اساساً این نوع پولها چه تفاوتی با پولهای گذشته دارند؟ حواس مقام تنظیمگر آنها باید به چه نکاتی باشد؟ ما در حوزهی مالی خود نسبت به تمام این تحولات که میتوان نگاه فرصتی به آن داشت و بگوییم ما در شرایطی که اجازهی مراودات رسمی در کارهای تحریم نداریم شاید بتوانیم از این نوع ابزارهای جدید استفاده کنیم تا بعضی از نیازهای خود را برطرف کنیم و نقاط ضعف و آسیبپذیری ما این قدر جدی نباشد.
این پژوهشگر اقتصاد تحریم در ادامه به این جمله نفیو اشاره کرد که :« از نان شب برای سیاستگزار کشور تحریم شوند واجبتر است که بدانید آسیبپذیریهای او کجاست.» متأسفانه ما نگاه آسیبشناسانه نسبت به خود در مقام سیاستگزاری پولی و مالی لحاظ نکردیم. دولت و مجلس ما نگران هست برای اینکه نقدینگی هزار میلیارد تومانی که در طول این سالها افزایش پیدا کرده است الآن کدام بخش از اقتصاد ایران را تحریم خواهد کرد و پس از آن داراییها سراغ کدام موضوع دیگری خواهد رفت و چه اتفاقی در قیمتها رخ خواهد دارد بخشی به این برمیگشت که ما هیچگاه هشدارهای نظام تأمین مالی را در خصوص موضوع خلق پولها، نقش بانکها و مسئلهی بحران بانکی جدی نگرفتیم.
این پژوهشگر اقتصاد تحریم در ادامه به بررسی تاریخچه ای از سیاست های تحریمی در سال های گذشته پرداخت و گفت: سال 2016 یک اتفاق سیاسی در اطراف ما رخ داد. در ماجرایی که کشورهای مختلف در کشاکش مناقشهی سوریه با همدیگر داشتند یکی از هواپیماهای روس توسط ارتش کشور ترکیه مورد حمله قرار گرفت. هواپیما ساقط شد و خلبان کشته شد و تا چندین ساعت خبرگزاریهای مهم دنیا منتظر این بودند که رئیس جمهوری اقتدارگرای روسیه چه واکنشی به این حمله و اهانتی که از طرف ارتش ترکیه صورت گرفته شده نشان خواهد داد.
وی توضیح داد: به شکل خیلی غیر منتظرهای آقای پوتین وضع چند مورد تحریم در خصوص مراودات اقتصادی با ترکیه و اتحادیهی اروپا بود. مدتی قبل از آن مشابه این ماجرا در ارتباط بین دولت چین و کرهی جنوبی رخ داد. زمانی که کرهی جنوبی در پاسخ به برخی اقدامات نظامی در کرهی شمالی دست به بعضی از اقدامات متقابل زد چین هم، کرهی جنوبی را از برخی محدودیتهای اقتصادی در حوزهی مراودات گردشدهی و منافع مالی و مانند آن محروم کرد.
دکتر خاندوزی با اشاره به مثال های پیش گفته گفت: ما در زمانهای زندگی میکنیم که تقریباً در پانزده سال اخیر به شکل روز افزونی از حربهای و ابزاری به نام ابزار تحریمهای اقتصادی برای اغراض مختلف توسط کشورهای شرقی و غربی دارد استفاده میشود. این ابزار، ابزاری بود که تا حوالی سال 2000-2002 ابزار قابل اعتنائی به شمار نمیرفت. به کار گرفته میشد و در ایران از زمان دولت ملّی مصدق شواهد آن را داشتیم. اما تا سال 2002-2003 (تا بعد از جنگ افغانستان و عراق) هیچ وقت به عنوان ابزار دست اول موفق به عنوان اصل مواجهه برای کشورهای مختلف مورد توجه قرار نمیگرفت و بیشتر جنبهی ثانویهی فرعی و حاشیهای داشت. اما در پانزده سال اخیر این نقش کاملاً تغییر پیدا کرده است و علت آن را عرض خواهم کرد که چرا امروز از این ابزار به شکل گستردهتری استفاده میشود.
عضو هیأت علمی دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی سپس به سه گانه گینز در تقسیم بندی مسائل اقتصادی اشاره کرد و گفت: پدر اقتصاد کینز 130 سال قبل یک کتاب بسیار برجستهای تحت عنوان چشمانداز و روش در اقتصاد سیاسی تألیف و منتشر کرد. در این کتاب آقای جناب کینز به سه گانهای در مسائل اقتصادی اشاره کردند که تا مدتها و تا دههها به ویژه از منظر روششناسی علم اقتصاد محل بحث قرار گرفت. آن سه گانه عبارت بود از تقسیم مسائل و موضوعات اقتصادی به اقتصاد پوزیتیو و اقتصاد نرماتیو و هنر اقتصادی؛ در این سه گانهی معروف مناقشه بین این است که چه میزان سهم گزارههای پوزیتیو و نرماتیو هست؟ اینها با همدیگر چه نسبتی دارند؟ آیا قابل استخراج و استنتاج از دل همدیگر هستند یا اساساً دیوار خیلی بلندی بین اینها برقرار هست ؟ تا دههها این مسائل مورد بحث اقتصاد دانان قرار میگرفت. اما چیزی که کمتر مورد توجه بود ضلع سوم بود. بخشی از مسائل و مطالعات اقتصادی که نه میتوانیم بگوییم کاملاً ابعاد توصیفی و پوزیتیو هستند و نه گزارههای صرفاً هنجاری هستند. بلکه حوزهای از مطالعات اقتصادی است که از جنس هنر اقتصادی است با آزمون، خطا، تمرین و به کار بستن عملی است که کمک میکند اقتصاد دانان مهارتهایی را در بخشهایی بیاموزند.
وی بودجه ریزی را نمونه ای کلاسیک از هنر اقتصادی دانست و گفت: گرچه بعداً بودجه ریزی اصول نظری برای خود دست و پا کرد اما از ابتدا به عنوان یک فن و هنر اقتصادی در ادارهی امور اقتصادی کشورها مورد توجه قرار میگرفت.
دکتر خاندوزی موضوع تحریم ها در مراودات بین المللی را از این جمله دانست و گفت: تحریم ها از جمله بخشی از مطالعات اقتصادی است که بر اساس به کار بستن و تجربه، آزمون و خطا و آن چیزی که ما از دانش ضمنی حین عمل میآموزیم فربهتر و قویتر میشود، نقاط قوت خود را بهتر میشناسد، نقاط ضعف خود را کاهش میدهد و هر زمان که میگذرد به ابزار مؤثرتری در حوزهی اقتصادی تبدیل میشود. اتفاقاً عنوان کتابی آقای ریچارد نفیو هنر تحریمها هست.
وی به تقسیم بندی دوگانه نویسندهی کتاب اشاره کرد و گفت: او می گوید ما از این ابزار اقتصادی انتظار داریم احساس درد اقتصادی و اجتماعی را در کشور مورد تحریم افزایش دهد و توان ادامهی مسیر و استقامت کشور طرف تحریم را ذایل و کم رنگ کند و هر سال نسبت به سال قبل او تحلیل ببرد. این دوگانهی احساس درد و زوال استقامت کلید واژهای است که آقای نفیو در کتاب کل موضوع تحریمها را بر اساس آن پیش میبرد و میگوید بنای ما صرفاً این نیست که کشور را از مجموعهای از منافع اقتصادی محروم کنیم. اگر محروم کردن کشور هدف تحریم از منافع اقتصادی منجر به این شود جامعه بیشتر احساس درد اقتصادی کند؛ آنگاه میتوانیم بگوییم داریم موفق عمل میکنیم و اگر منجر به این نشود صرفاً اعمال تحریمهای جدید بیشتر مصوبههای مختلف از سازمان ملل گرفته تا مصوبههایی که کشورها وضع میکنند ناموفق بودند. همه چیز به ماجرای احساس بیشتر درد توسط یک جامعه و نظام اجتماعی برمیگردد که هدف تحریم قرار میگیرد.
این پژوهشگر اقتصاد تحریم ها به ماهیت ضد حقوق بشری تحریم ها اشاره کرد و گفت: نفیو هیچ ابایی ندارد از عبارتی استفاده کند که توضیح می دهد این هنر تحریم چیزی شبیه به هنر شکنجه کردن است و اساساً ماهیتی ضد بشر دوستانهای دارد او میگوید : امریکا میتواند در ظاهر بیان کنند که اهداف ضد بشر دوستانه به گردن کشوری است که رفتارهای غیر متعارفی نشان میدهد؛ اما واقعیت این است که کشورهایی که اعمال تحریم میکنند آستانهی حرکت خود را به نحوی تنظیم میکند تا بتواند ابعاد غیر بشر دوستانه مثل بیماری، درمان، حوزهی کالاهای اساسی، امنیت قضائی یک کشور را تحت الشعاع قرار دهند. او میگوید تا این مرحله را به عنوان آستانه پیش نبریم و گاهی مواقع دردها در اینجا احساس نشود میتوانیم بگوییم خیلی موفق نبودهایم.
وی سپس برداشت نفیو از شکست تحریم ها را توضیح داد و گفت: طرف مقابل آن این است که آن کشور بتواند استقامت نشان دهد. یعنی قاطعیت خود را برای انکار پیروزی طرف تحریم کننده و ادامهی مسیر اولیه خود نشان دهد. اگر آن کشور بتواند تدابیری در پیش بگیرد که مسیر قبل از تحریم خود را همچنان ادامه دهد و در عمل منکر پیروزی تحریمها شود میتوانیم بگوییم آن کشور در مقابل تحریمها موفق بوده است.
دکتر خاندوزی در ادامه به موفقیت ایران در برخورد با تحریم سوخت از منظر نفیو پرداخت و گفت: آقای نفیو میگوید یکی از سناتورهای امریکایی در دورهی تحریم ایران عنوان میکرد مسئلهی سوخت برای خودروهای شخصی یکی از پاشنه آشیلهای اثرگزاری بر اقتصاد ایران است. بنابراین بسیار تلاش کردند تا مسئله واردات بنزین را در ایران به یکی از محورهای اصلی تحریم تبدیل کنند و مذاکرات بسیار وسیعی با کشورهای مختلف صورت گرفت تا آن کشورها متقاعد شوند که ولو اینکه منافعی برای آنها متصوّر است اما از صادرات بنزین به ایران خودداری کنند. نفیو در کتاب میگوید تصور ما امریکاییها این بود که این موضوعی است که ایران نمیتواند در مقابل آن مقاومت نشان دهد. یعنی مثل ماجرای شوک اول نفتی ساعتها صفهای پمپ بنزین و کیلومترها متقاضیان بنزین خواهند ماند و این به آشوبهای اجتماعی کشیده خواهد شد. در حالی که ایران توانست از طریق مسیرهای غیر رسمی واردات بنزین و از طریق تغییر دادن نوع محصولاتی که در پالایشگاهها و پتروشیمیها صورت میگرفت، با این سیاست برخورد کند؛ هر چند در داخل ما با پدیدهی کم کیفیتی و آلودگی هوا بر اثر بنزینها آشنا شدیم. اما به هر حال نفیو میگوید ایران توانست از طریق راهکارهای مشابه از آن دامی که سناتورهای آمریکایی پهن کرده بودند بگریزد و به عبارتی استقامت نشان دهد که من میتوانم مسیر خودم را علیرغم تحریم واردات بنزین در کشور همچون ادامه بدهم.
این پژوهشگر اقتصاد مقاومتی در ادامه بحث خود به بررسی پیشینه سیاست های تحریمی بازگشت و در توضیح ناکارآمدی ابزار تحریم ها حتی در سال 2003 گفت: سال 2002 و 2003 جمعبندی سیاستگزاران اقتصادی در غرب این بود که تحریمهای اقتصادی ابزار مؤثر و کارآمدی به شمار نمیرود. مهمترین مثال ناکارآمدی این ابزارها جایی بود که شدیدترین تحریمها اعمال شده بود. تحریمهای دورهی صدام حسین در عراق. نفیو در کتابش میگوید ما تقریباً مطمئن شدیم آن چیزی که صدام را از پای درآورد ماجرای حملهی نظامی بود. درست است که تحریمها ماجرای نفت در برابر غذا تا حد خیلی زیادی اقتصاد عراق را تضعیف کرده بود. اما تأثیر جدی در اینکه اقتصاد عراق را به فروپاشی برساند یا نظام سیاسی عراق را متقاعد کند تا تغییر رفتاری از خود نشان دهد نداشت.
وی با اشاره به این که از منظر نفیو، اول تجربهی موفق نسبت به تحریمهای اقتصادی تجربهی ایران است؛ افزود: سال 2006 وقتی قطعنامهی سازمان ملل علیه ایران تصویب شد و بعد در خلال چهار سال با قطعنامههای تکمیلی دیگری و نهایتاً در سال 2010 قطعنامه 1929 شدیدترین اجازات محدودیت آور و تحریمی علیه ایران وضع شد. در آن زمان کشورهای غربی توانستند اولین تجربهی موفق تحریمها را به زعم خود داشته باشند. چرا برای اولین این تجربه موفق بود؟ به خاطر اینکه از مجموع تحریمهای اقتصادی مدنظر تا پیش از کیس ایران، ماجرای تحریمهای معاملاتی یا تجاری بسیار پر رنگ بود. آن ها سایر کشورها را ممنوع میکردند از اینکه نفت عراق یا ایران را بخرند یا سرمایهگزاری انجام دهند یا در خصوص صدور محصولات خاص به ایران برای آنها محدودیت وضع میکردند.
دکتر خاندوزی در ادامه به یک فرصت جدید غربی ها در اعملا سیاست تحریم اشاره کرد و گفت: در دورهی پانزده سالهی اخیر فرصت جدیدی از خلال فناوریهای نوین اقتصادی و مالی در اختیار غرب قرار گرفت که تا پیش از این آنها مسلح به این فرصت جدید نبودند. فرصت جدید تحریمهای حوزهی مالی بود؛ به گونه ای به جای اینکه تمرکز خود بر بخش واقعی اقتصاد قرار بدهند و بخواهند ورود و خروج هر کالایی را به کشور ممنوع کنند یا برای آن محدودیتهایی وضع کنند هر مراودهای به جهت اینکه مابه ازایی در آیینهی بخش معاملاتی اقتصاد دارد و متضمن تراکنشی است مورد تحریم قرار می گیرد. این فرصت و این امکان جدید را فناوریهای نوین اقتصادی در اختیار غرب گذاشتند و این کمک را میکرد که بجای تمرکز بر بخش های دیگر اقتصاد که بسیار پیچیده و دشوار با امکان فرار و دور زدنهای بسیار زیاد، قاچاق کالاها و چیزهای شبیه به این بود، تمرکز خود را بر بخش مالی اقتصاد قرار دهند و مطمئن باشند اگر کشور نتواند پولی از ایران دریافت کند اصلاً انگیزهای برای او باقی نمیماند تا محصولی به ایران صادر کند و بالعکس اگر کشور نتواند پول ایران را پرداخت کند ایران انگیزهای ندارد کالا به کشوری صادر کند از آن طرف هیچ مابه ازایی نخواهد داشت.
وی افزود: البته در تجربهی تحریمهای سال 90-91 ما از طریق بخشی از سازوکارهای تهاتر کالایی خود با چین یا هند و یا کشورهای دیگر توانستیم بخشی از فشار را کنار بزنیم. نفیو در انتهای کتابش اشاره دارد که ایرانیها در بعضی از پازلها موفق شدند راه حل پیدا کنند و از فشار تحریمها فرار کنند. اما مجموعاً این روش جدید است.
مدیر دفتر امور اقتصادی مرکز پژوهشهای مجلس در ادامه مخاطبان را به کتاب دیگری ارجاع داد که ترجمهی آن توسط مرکز پژوهشهای مجلس انجام گرفته است. کتابی با عنوان کتاب «نبرد خزانهداری» تجارت عملی خیلی خوبی از تیمی است که برای اولین بار در خزانهداری امریکا برای ماجرای تحریمها مستقر شدند. بعد مالی را در این کتاب بهتر میتوانید پیدا کنید. شاه کلید کتاب دوم دو جمله است: یک استفاده از دلار به عنوان ارز واسط و دوم جهانی شدن ارتباطات مالی؛ زمانی که کشورها میخواهند با هم ترانزاکشن انجام دهند باید از کانالهای متعارف بینالمللی مثل سویفت و چیزهایی شبیه به این استفاده کنند. در کتاب نبرد خزانهداری نویسنده میگوید با این دو پایه است که ما توانستیم هر زمان کشورِ طرف مراودهی ما بیشتر از ارزهای جهان استفاده میکند و بیشتر از بسترهای ترنزاکشنهای مالی بینالمللی بهره میبرد ما به عنوان امریکاییها قادرتر هستیم که بتوانیم او را بیشتر تحت کنترل خود دربیاوریم و محدودیتهایی بر آنها اعمال کنیم. کتاب مملو از مثالهای مختلف است.
وی درباره کتاب نبرد خزانه داری گفت: شاید یکی از جذابیتهای کتاب این باشد که شما را با تعداد بسیار زیادی خاطرات شخصی کسانی آشنا میکند که حتی بدون داشتن یک سند از تحریمهای سازمان ملل یا تحریمهای خود امریکا یا اتحادیهی اروپا میگویند ما در خزانهداری امریکا صرفاً از قدرت نانوشتهی خود استفاده میکردیم و تیمهایی را به کشورهای مختلف میفرستادیم برای اینکه مقامات بانکی و مالی و ارزی آن کشورها را قانع کنیم که اگر با ایران مراودات دلار دارید یا با شرکتهای مورد تحریم یا شرکتهای وابسته به نهاد تحریمی و شرکتهای ذیل وزارت دفاع، شرکتهای وابسته به سپاه و هر جایی که از نظر آنها باید مورد تحریم قرار گرفت مراوده ای دارید؛ مشکل دار می شود. او می گوید گاهی مواقع ما هیچ مستند قانونی نداشتیم که بگوییم مصوبهی سازمان ملل هست که شما نباید روی آن ترنز اکشن انجام دهید. اما همین کافی بود که میگفتیم این در آینده برای منافع شما که با نظام مبتنی بر دلار و روابط مبتنی بر سویفت و متکی بر مراودات با بانکهای امریکایی و خزانهداری خود امریکا کار میکنید؛ زیان بار خواهد بود. نویسنده میگوید گاهی مواقع همین کافی بود برای اینکه یک کشوری کل مراودات خود با ایران را در حوزههایی کنار بگذارد.
دکتر خاندوزی ادامه داد: ابزار جدید شاید مهمترین وجهی بود که می توانست پشت پردهی اصطلاحی که دو سال آخر آقای اوباما به کار میبرد را آشکار کند. او از اصطلاح «تحریمهای هوشمند» استفاده می کرد و این به معنا آن بود که نظام مالیِ جهانی شده این امکان و این فرصت را میدهد که امریکا هر زمانی خواست از نظام مالی ای استفاده کند که مبتنی بر تراکنشهای دلاری . بسترهای نقل و انتقال پیامرسانهای مالی است که در دنیا همه سعی میکنند با ان کار کنند همین دو ابزار کافی بود برای اینکه بتوان بسیاری از فرصتهای اقتصادی را از ایران گرفت و بسیاری از تحریمها را چک کرد و اساساً نیاز نبود آن ها به کشورهای مختلف سفر کنند تا مطمئن شوند فلان کشتیرانی با پرچم تقلبی کشور دیگر دارد محصولات ایران را میبرد. همین که در نیویورک مینشستند؛ میتوانستند فقط ترنز اکشنهای مالی را چک کنید یا به شکل متقاطع آنها را با هم عبور دهند و ببینند آیا میتوان از آن پیامهای ویژهای برای ترنز اکشن به دست آورند یا نه، همین کفایت میکرد آن ها در اتاق خودشان یا خزانهداری امریکا مینشستند و متوجه میشدند در کجای دنیا چه اتفاقاتی دارد رخ میدهد.
دکتر خاندوزی در ادامه به تعبیر دیگر ریچارد نفیو اشاره کرد که می گوید ما سعی میکردیم از دیپلماسی برای تشدید این ماجرا بسیار استفاده کنیم. کشورهای طرف حساب ما باید این را جدی میپنداشتند که امریکا در خصوص نقض عهد آنها در مقابل تحریمهای ایران حتماً واکنش نشان خواهد ولو اینکه بانکهای معتبر اروپایی باشند تا زمانی که مطمئن نبودند حتماً آمریکا آن ها را مورد جریمههای جدی قرار خواهد داد، موضوع تأثیر گذار نبود. شما میدانید که چندین میلیون دلار بانکهای اروپایی باب جریمهها مضرر میشدند. او می گوید زمانی که این جریانها به آنها اصابت میکرد اطمینان خاطر را برای ما میآورد و ما مطمئن بودیم بار دوم یا سوم با ایران مراودهی مالی صورت نخواهد گرفت.
این عضو هیأت علمی دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی سپس با عبور از ابعاد دیپلمات و سیاسی تحریم ها به تمرکز بیشتر درباره وجه اقتصادی آن پرداخت و گفت: نفیو در کتاب خود برای اینکه ارزیابی داشته باشیم چقدر در ایجاد درد موفق بودیم یا چقدر ناموفق بودیم یکسری فاکتورها را برشمرده است و می گوید: اولاً میزان دموکراتیک بودن نظام سیاسی کشور برای ما خیلی اهمیت داشت. در خصوص کرهی شمالی به جهت اینکه فاقد هرگونه ترتیبات دموکراتیکی بود خیلی از این جهت نمیتوانستیم مطمئن باشیم که احساس درد در جامعه منتقل میشود و نظام سیاسی را تغییر رفتار وا میدارد یا وا نمیدارد. در مورد عراق دورهی صدام هم به همین ترتیب است. ایران از این ویژگی برخوردار بود که ما بتوانیم این عنصر را هر گاه چک کنیم تا بدانیم چه اتفاقی دارد میافتد.
وی فاکتورهای بعدی را از زبان نفیو این گونه عنوان کرد که اقتصاد یک کشور اساساً اقتصاد اهل تعاملی با بقیهی دنیا هست یا ماهیتاً منزوی است؟ اینکه اقتصاد آن کشور به لحاظ مالکیتی و مدیریتی بیشتر سبقهی دولتی داشت یا بخش خصوص آن بیشتر فعال بود دوباره برای ما تحریم کنندگان حائز پیامهای مهمی بود. اینکه تنوع طرفهای تجاری در آن اقتصاد چقدر است؟ کشوری است که نهایتاً با سه کشور دیگر کار میکند یا مجموعه از طرفهای واردات و صادرات دارد. وسعت جغرافیای آن کشور امکان را میدهد تا بتوانیم خیلی دقیق چک کنیم یا اینقدر کشور مرزهای گستردهای دارد که تقریباً غیر قابل مدیریت و کنترل هست. جمعیت جوان یا پیر؛ سطح سواد و دانش و سفرهای خارجی آن جمعیت جوان یا پیر؛ تجربهی طولانی داشتن در مورد صلح یا جنگ همه محوهایی است که میبایست توجه میکردیم؛ در نهایت اینکه انگیزههای مادی در بین مردم فراگیر هستند یا انگیزههای مذهبی و معنوی در بین مردم فراگیر هستند؟
این پژوهشگر اقتصاد تحریم در توصیف دیگری از کتاب نفیو گفت: وقتی کتاب را میخواندم برای من جالب بود در مورد عنصر آخر ارزیابی نفیو این بود که ما خبر داشتیم که در ایران مردم انگیزههای معنوی و مذهبی پر رنگی دارند. به قول او انگیزهی ایدئولوژیک نسبت به مسائل مادی و اقتصادی قوی است. اما او می گوید تجربهی تحریمها به ما نشان میداد که در عمل بسیار از رفتارهای ایرانیان رفتارهایی نبود که با انگیزههای ایدئولوژیکی که توقع داشتم سازگار باشد. هر پالس مادی که ما ارسال میکردیم جامعه هم همان واکنش متعارف را نشان میداد نه آن چیزی که از جامعهی ایرانی توقع داشتیم. اینها فهرستی بود که میگفت برای ما به عنوان تیم تحریم کننده چک کردن هفتگی و ماهانه مهم بود برای اینکه بدانیم چقدر توانستیم مؤثر باشیم.
خاندوزی که در نشست « تئوری تحریم اقتصادی» در موسسه دین و اقتصاد سخن می گفت به بحث درباره شاخصهای موفقیت و عدم موفقیت از منظر نفیو پرداخت و گفت: نفیو با دقت خیلی جالب میگوید اظهار نظر مقامات رسمی در کشورها اگر مجامع بیرون از کشورها یا به زبان خارجی صورت بگیرد برای ما مهمتر بود. چون میدانستیم مصرف داخلی ندارد که فقط برای اینکه به مردم خود روحیه بدهند و بگویند ما موفق بودیم یا تحریمها اثر نداشته عنوان شده است. تحولات سیاسی داخلی که در کشورها رخ میداد، را دنبال می کردیم تا بداینم چه جریانهایی در پارلمان یا در ریاست جمهوری موفق میشدند رأی بگیرند یا نگیرند. افکار سنجیهایی که به شکل مستمر از مردم کشور دریافت میکردیم. موضعگیری مقامات کشور در زمانی که با خارجیها پشت میز مذاکره مینشینند برای ما خیلی مهم بود. این موضعگیریها هر چقدر غیر قابل انعطافتر یا منعطفتر بود ما مطمئن تر میشدیم پس اثرگذاری در بخش تحریم جدیتر بوده است.
وی شاخصهای اقتصادی از جمله نرخ رشد اقتصادی، افزایش نرخ تورم و افزایش بیکاری؛ را در این زمینه مهم دانست و گفت نفیو توضیح می دهد که در مورد شاخصهای اقتصادی وضعیت هر کشوری متفاوت بود. کشورهایی که نفیو میگوید به طور متعارف پانزده تا بیست درصد بیکاری داشتند گاه حتی نرخ بیکاری چهل درصدی هم نشانهی موفقیت به شمار نمیرفت و ممکن بود آن کشور همچنان بتواند به استقامت خود ادامه دهد. اما برای خیلی از کشورها چنین نیست. کشورهایی به مسئلهی اشتغال و بیکاری حساستر بودند. این همان نکتهای است که آقای دکتر مؤمنی درباره آن تذکر می دهند واقعاً برای آنها تغییر دادن نساب جمعیت شاغل و پایدار و مولّد در اقتصادی ایران یکی از اهدافی مدنظر بود.
خاندوزی سپس به طرح دو مثال در مورد و در خصوص تجاربی که نفیو در تحریم ایران داشت پرداخت و گفت: . تئوری تحریم از نظر نفیو روی دو مفهوم میچرخد: 1. احساس درد؛ 2. زوال استقامت؛ هرچقدر احساس درد بیشتر و زوال استقامت بیشتر باشدآن ها در تحریم کردن موفقتر هستیم و بالعکس. او میگفت ما در خصوص اجازهی واردات فناوریهای مخابراتی و حوزههای مربوط به ICT در مورد ایران سخت نمیگرفتیم. خود ما به شرکتهای امریکایی یا کشورهای دیگر اجازه میدادیم تا این کار را انجام دهند. چرا؟ به جهت اینکه هر چقدر این دسته از رسانهها بیشتر در دسترس مردم ایران باشد مردم بیشتر احساس میکنند مشکلی وجود دارد. مثلاً فرض کنید در جایی از کشور محصولی کمیاب شد و صفی برای آن تشکیل شد، اگر مردم دسترسی پیدا کنند تا بتوانند ظرف چند دقیقه و چند ساعت آن تصاویر را به همدیگر ارسال کنند احساس درد درباره اینکه تحریمها مؤثر بوده و توانسته در فلان بخش از کشور کمیابی یا نارضایتی ایجاد کند خیلی موفقتر بود. بنابراین میگوید خود ما با کشورهای دارای فناوری مخابراتی کاملاً هماهنگ کرده بودیم تا شما بتوانید همچنان به ایران صادرات داشته باشید و ایرانیها این دست واردات را انجام دهند.
وی سپس به استراتژی های نفیو در بخشهایی که برای ایرانیها به نظر میرسید خیلی جذابتر هست،اشاره کرد و گفت نفیو می گوید درباره حوزهی خودرو به شدت با شرکتهای خودرو ساز اروپایی و آسیایی صحبت میکردیم برای اینکه تا حد ممکن از دادن خودرو یا قطعات اصلی خودروها امتناع کنند. پانصد هزار نفر شغلی که در بخش خودرو و قطعه سازها و زنجیرهی خودرو سازان ایران بودند برای ما خیلی مهم بود تا نشان دهیم در آنجا بیکاری اتفاق میافتد و به جای سه شیفت در دو شیفت کار میکنند و بعد دو شیفت تبدیل به یک شیفت میشود و بعد صفی از کارگران اخراج میشوند.
دکتر خاندوزی در ادامه نشست « تئوری تحریم اقتصاد» در موسسه دین و اقتصاد به استراتژی های نفیو درباره واردات کالاهای تجملی اشاره کرد و گفت نفیو می گوید واردات کالاهای تجملی جزو مواردی بود که ما هیچ اصراری نداشتیم روی این موضوع سختگیری کنیم. تمایل ما به عنوان تحریم کنندگان این بود که بخشی از ثروتمندان جامعه که میتوانند با نرخهای دلار بالا همچنان کالاهای خیلی لوکس وارد کنند این کار را حتماً انجام دهند؛ برای القاء حس نابرابری درآمدی و نابرابری اجتماعی بین مردم که میتوانست بر وخامت اوضاع روحی و روانی جامعهی ایرانی بیافزاید و مردم بیشتر احساس کنند طبقهای در همین شرایطی به فرض هفت درصد نرخ رشد اقتصاد منفی است و من شغلم را از دست دادم یا به بیمارستان مراجعه میکنم و نمیتوانم دارو خودم تأمین کنم، میتواند محصول خیلی تجملی وارد و استفاده کند و در منظر مردم قرار دهد. این به احساس درد کمک میکرد.
وی درباره افزایش قیمت مرغ در دوران تحریم ها گفت: نفیو در مثالی دیگری درباره افزایش قیمت مرغ میگوید این جزو برنامههای ما در امریکا نبود. ما برای کار دیگری هدفگیری میکردیم نرخ ارز بالا رفت و منجر شد اختلالی در مکانیزم توزیع کالاهای بازرگانی در ایران ایجاد شود ما در عرض بیست و چهار ساعت متوجه شدیم صفهای خیلی طویل و نارضایتیهای خیلی بزرگ، فیلمهای و عکسهای وسیع از ایران منتشر میشود و مردم میگویند حتی برای تهیهی مرغ هم دچار مشکل شدیم و وا ماندیم. سعی میکردیم به این ابعاد را برای تحریمها هر چه بیشتر دامن بزنیم برای اینکه به احساس درد اجتماعی کمک کند که به نظر خود او تا حد زیادی موفق بود و بعداً موضع مذاکره کنندگان ایرانی و دولت ایران راتغییر داد. نیفو جزو گروههایی است که اساساً برجام را به عنوان ثمرهی تلاش اقتصادی این تیم می نگرد و با دولت ترامپ هم به شدت سر این موضوع اختلاف نظر دارد و به نظر میرسد مخالف این است که امریکا وارد به هم زدن توافق برجام شود.
دکتر خاندوزی در ادامه به مثال هایی در بخش پایانی این کتاب اشاره می کند که در آن ها نفیو توضیح می دهد ایرانیها چگونه توانستند از این تحریمها به عنوان برخی از فرصتهای بهبود اقتصادی خود استفاده کنند. به عنوان مثال افزایش روحیهی جمعی در ایرانیها و اینکه همهی ما باید کمک کنیم و تقاضای خود را نسبت به تولیدات ایرانی کاهش دهیم و تقاضای خود را نسبت به تولید غیر ایرانی کاهش دهیم. بجای اینکه شرکتهای خارجی در بخشی مثل نفت سرمایهگزاری کنند سرمایهگزاریهایی در دوران تحریمها از طرف شرکتهای داخلی انجام شد، یا حرکت به سمت بخشهای غیر نفتی مثل سیمان و مثالهایی از این دست میزند که تلاشهایی بود که ایرانیها تا حدی توانستند از این تهدید به مثابه یک فرصت استفاده کنند.