علیرضا سلطانی
استاد دانشگاه و کارشناس اقتصاد انرژی
در دنیای اقتصاد نوشت: بورس، رایجترین بازار تجارت نفت در دنیا به شمار میآید. در واقع بازارهای بورس نفت در حال حاضر بالاترین گردش مالی را در اقتصاد جهانی به خود اختصاص دادهاند.
جدای از سازوکارهای تسهیلکننده تجارت نفت که در بستر بازارهای بورس نفت دنیا، وجود دارد، بورسهای نفتی، نقشی تعیینکننده در قیمت نفت ایفا میکنند علاوه بر این شاخص مهم این بازارها، درجه شفافیت بالا در معاملات نفتی است. امروزه بازارهای بورس نفت دنیا عمدتا در کشورهای توسعه یافته و به عبارت بهتر مصرفکنندگان عمده قرار دارد. کشورهای تولیدکننده به دلایل مختلف در حوزه بورس نفت فعال نیستند و این مساله تا حد زیادی نقش آنها را در بازار جهانی نفت از یکسو و تعیین سازوکارهای قیمت تحت تاثیر قرار داده است. صادرات بخش اعظم نفت تولیدی کشورهای دارنده نفت و پایین بودن کمیت و کیفیت تجارت داخلی و منطقهای نفت در مناطق نفت خیز جهان، ایجاد یا فعالیت عمده بازارهای بورس در بین کشورهای تولیدکننده را توجیه پذیر نساخته است.
حال آنکه با توجه به تامین و تجارت نزدیک به ۴۰ درصد نفت دنیا در منطقه خلیج فارس، ایجاد و فعالیت بورس نفت در کشورهای منطقه یا با همکاری کشورهای منطقه بهصورت متمرکز میتوانست قابل انتظار باشد اما اختلافات سیاسی و شرایط غیرتکمیلی بودن اقتصادهای منطقه، مانع از تشکیل بورس نفت در میان کشورهای منطقه خلیج فارس شده است. بهرغم این شرایط، ایران در زمره کشورهایی قرار داشت که از دهههای پیش از انقلاب زمزمه تشکیل بورس نفت در قالبهای منطقهای و بینالمللی در آن وجود داشت. این زمزمه با بروز انقلاب اسلامی ۵۷ و برهم خوردن مناسبات عادی اقتصادی و تجاری منطقهای و بینالمللی این کشور، برای نزدیک به سه دهه مسکوت ماند.
از یک دهه پیش بار دیگر ایجاد و فعالیت این پدیده در اقتصاد ایران مورد توجه قرار گرفت اما این توجه نه به دلیل شرایط، ضرورت و الزامات جهانی و منطقهای بازار نفت بلکه بیشتر تحت تاثیر ضرورتها و الزامات سیاسی بوده است. تشکیل و فعالیت بورس نفت و نمایان شدن اثرات مثبت اقتصادی و تجاری آن به خصوص در حوزه شفافیت مالی، مستلزم بسترها و مقدماتی است که این بسترها و مقدمات اقتصادی و جهانی باید در شرایط عادی و پررونق اقتصادی و تجاری نفت رخ دهد. توضیح اینکه ایجاد و رشد بورس نفت بهعنوان یک پدیده اقتصادی، باید در شرایط عادی صورت گیرد به این معنا که بازار جهانی نفت در شرایط تعادلی و باثبات باشد، صنعت نفت کشور به لحاظ توسعهای و تولید در بهترین شرایط رونق قرار داشته باشد. شرکت ملی نفت ایران بهعنوان تنها فروشنده نفت از قدرت مانور بالا در هدایت و تشویق شرکتهای داخلی و خارجی به حضور در بازار بورس داخلی برخوردار باشد، سازوکارهای قیمتی بازار و نه نرخها و فرمولهای دستوری و ایستا بر بازار حاکم باشد و از همه مهمتر اینکه ایجاد بورس نفت نه در پرتو الزامات، فشارها، محدودیتهای سیاسی بلکه در نتیجه نیازهای اقتصادی و توسعهای باید قرار داشته باشد.
سابقه تشکیل بورس نفت در ایران به یک دهه پیش باز میگردد. تجربهای که به دلایل مختلف اقتصادی، سیاسی و مدیریتی، موفق نبوده است. محدودیتها و الزامات سیاسی و مدیریتی مانع از فعالیت این پدیده در ایران شده است. توجه اخیر به بورس نفت و طرح فروش نفت به بخش خصوصی در بورس نفت بیش از آنکه طعم اقتصادی داشته باشد طعم سیاسی دارد. پدیدههای اقتصادی با طعم سیاسی نیز نتیجهای جز شکست و ایجاد سابقه منفی وبد از یک پدیده مثبت ندارد. این پدیده قرار است فعال شود تا با دور زدن تحریمهای آمریکا، اثرات منفی این تحریمها را بر اقتصاد کشور کاهش دهد. تمثیل آن این است که قرار است بچهای به دنیا بیاید و بخواهد بلافاصله در مدت کوتاهی پس از تولد به میدان جنگ برود. آیا امکان پذیر است؟ کدام بخش خصوصی یا شرکت خصوصی این ریسک را میپذیرد که محموله نفتی را بخرد و آن را در بازارهای بینالمللی به فروش رساند؟ آیا این شرکتها مستقیما در معرض تحریمهای آمریکا قرار نخواهند گرفت؟ مگر شرکتهای خلق الساعهای که در پوشش بخش خصوصی اما در اصل دولتی یا شبه دولتی، ماموریت این کار سخت و پرهزینه را برعهده بگیرند.
در کل اگر مانند بسیاری دیگر از پدیدههای اقتصادی و سیاسی، از قبل در این مورد فکر و تدبیر میشد و بورس نفت در شرایط عادی و با اهداف اقتصادی تاسیس میشد و مورد حمایت قرار میگرفت و بر اساس آن شرکتهایی به تدریج شکل میگرفتند و در این راستا توانمند میشدند، امروز این پدیده میتوانست تا حدی برخی از محدودیتها و چالشهای مربوط به تحریم نفت را رفع کند.