×

هشدار

JUser: :_بارگذاری :نمی توان کاربر را با این شناسه بارگذاری کرد: 93
دوشنبه, 11 تیر 1397 11:39

محمد طبیبیان: اقتصاد نهادگرایى و نئوکینزى

نوشته شده توسط

دکتر محمد طبیبیان

 اقتصاددان

در دنیای اقتصاد نوشت:  طى دهه‌هاى گذشته بخشى از تشکیلات سیاسى شبه‌حزبى و برخى از افراد مقام‌جو خود را «نهادگرا» معرفى مى‌کردند و هرگز هم حاضر نشدند در مقابل این پرسش که اصول فکرى شما مشخصا چیست و نسخه سیاست اقتصادى شما بر اساس آن اصول فکرى کدام است توضیحى ارائه کنند و آنچه را که نظریات و کاربرد آن است، در چند صفحه معرفى کنند تا دیگران هم بدانند. متاسفانه هرگز چنین نشد. به یکى از این افراد که سابقه مودتى هست اصرار کردم و پس از طفره رفتن فرمودند ما فقط مى‌گوییم نهاد‌ها هم مهم هستند. این جواب کلى و بى‌معنى است. مثل اینکه کسى بگوید آب هم مهم است؛ اما جوابى براى اینکه چگونه آب دریا و رودخانه و زیر زمین و چشمه و چاه هر کدام متفاوت هستند و همچنین شیوه‌هاى بهینه استفاده و تخصیص بسیار متفاوت است، نداشته باشد.

 

این نوع پاسخ به معنى فرار از پرسش است. حتى بار‌ها اینجانب از طریق مباحث مطرح در نشریات این سوال را مطرح کرده‌ام که شما چه نوع نهادگرایى هستید؟ تابع مکتب وبلن، کامونز و میچل یا تابع مکتب جدید نهادگرا‌ها مانند کوز و نورث، چون این دو بسیار متفاوت هستند، جوابى هم نیامده است. در غرب نهادگرایى جدید (چون نهادگرایى قدیم - وبلن، میچل-به‌دلیل نبود پویایى عملا منتفى شده است) چیزى جز تکمیل و تکمله‌اى براى همان اقتصاد بازار آزاد نیست. مهم‌ترین افراد این مکتب یکى رونالد کوز و دیگرى داگلاس نورث هستند. که کار نورث بیشتر تعریف نهاد‌هاست و تاکید بر اینکه نهادها متفاوت از تشکیلات هستند. تاکید کوز بر نحوه شکل‌دهى هزینه مبادله بر ناکارآیى بازار‌ها است و هزینه مبادله هم از دید این مکتب خلاف آن چیزى است که مدعیان داخلى مى‌پندارند. پیشنهاد این مکتب هم این است که اگر حقوق مالکیت بر همه چیز ازجمله محیط زیست دقیق تعریف شود بازارها به کارآمدى منابع را تخصیص مى‌دهند. این مکتب در دهه ۷۰ ظاهر شد و هم‌اکنون دستاورد‌هاى آن از جمله قضیه موسوم به قضیه کوز بخشى از اقتصاد متعارف است (در کتاب‌هاى اقتصاد خرد پیشرفته ملاحظه کنید). لیکن نهادگراهاى وطنى اکثرا کمونیست‌هاى رقیق شده بودند و فقط پشت این مفهوم پنهان شدند تا از همان سرچشمه بهره گیرند. دلیل اینکه هرگز حاضر نشدند به جز کلى‌گویى مبهم به همان دو پرسش اولیه اینجانب جواب بدهند نیز همین موضوع است.

 

اما نئوکینزین‌ها در جهان امروز چه مى‌گویند؟ نظریات کینز که در دهه ١٩٣٠ فرموله شد بر این مبنا بود که چسبندگى دستمزد‌ها و قیمت‌ها مانع این می‌شود که بسیارى از بازار‌ها به کارآیى دست یابند. اصل مطلب هم چسبندگى دستمزد‌ها به‌دلیل قراردادهاى استخدامى و دخالت سندیکاها است. در زمان رکود، به‌دلیل ثابت بودن دستمزدها کارفرمایان انگیزه استخدام ندارند؛ چون بازار کار رقابتى نیست و متناسب با رکود دستمزد‌ها کاهش نمى‌یابد. از طریق افزایش هزینه‌ها، دولت مى‌تواند سطح قیمت‌ها را بالا ببرد و ارزش دستمزد راپایین آورد تا کارفرمایان در دستمزد‌هاى حقیقى پایین‌تر انگیزه استخدام داشته باشند. این تفکر تا دهه ١٩٦٠ قاعده سیاست‌گذارى اقتصاد کلان در غرب بود. تا زمانى که دیگر کارگر نمى‌افتاد مکتب پولى ایراد‌هاى آن را تحلیل کرد و جایگزین آن شد و تاکنون هم در غرب سیاست پولى مهم‌ترین وجه سیاست کلان اقتصادى است.

 

نئوکینزین‌ها افرادى بودند مانند رابرت لوکاس، توماس سارجنت و رابرت برو که در دهه ١٩٨٠ تلاش کردند مبانى خرد را براى اقتصاد کلان تنظیم کنند یا به زبانى اقتصاد خرد را وارد اقتصاد کلان کنند و از ابزار مفهومى مثل انتظارات عقلایى براى این پیوند استفاده کنند تا تاثیر چسبندگى دستمزد‌ها و قیمت‌ها بر کارکرد اقتصاد کلان و ضرورت همراهى سیاست مالى با سیاست پولى و همچنین تصحیح‌هاى لازم در مبانى خرد بنگاه‌ها و بازار‌ها به سوى رقابتی شدن را فراهم سازند. امروزه اگر هر کتاب دانشگاهى بعد از لیسانس دانشگاه‌هاى آمریکا را ملاحظه کنید، بخش مهمى از آن به همین مطالب مى‌پردازد؛ بنابراین فهم اقتصاد امروزه شامل همان مفاهیم نهادگرایى جدید و اقتصاد نو کینزى نیز بوده است. در حقیقت این مکاتب در جهت تکمیل مکاتب قبلى عمل کرده‌اند و چیزى به جز همان اقتصاد آزاد که زیر و بم و ایراد‌هاى آن بهتر شناخته شده نیستند.

 

برخی از مسوولان اقتصادى دولت جدید گفته‌اند که نئوکینزین هستند، بسیارخوب بگذارید امتحان کنیم که آیا اصولا متوجه هستند در چه بابى صحبت مى‌کنند؟ ایشان را به چالش دعوت مى‌کنم که یک فصل از کتاب اقتصاد کلان سارجنت را از رو بخوانند و تشریح کنند. متاسفانه این گروه‌ها و طرفدارانشان که ایجاد سردرگمى فکرى را راهى براى مسوولیت‌گریزى یافته‌اند نه نهادگرا هستند، نه نئوکینزى و نه چیز دیگر. اگر اقتصاددانان غربى بفهمند که نتیجه به‌کارگیرى نهادگرایى و اقتصاد نئوکینزى آن چیزى است که این آقایان تحویل داده‌اند بدانید که از نظریات خودشان با چشم گریان تبرى خواهند جست.

 

نظر دادن

لطفا دیدگاه خود را درباره این مطلب بنویسید: