آقای دکتر طبیبیان عزیز، لطف کرده و پاسخی پدرانه و آموزنده (اینجا بخوانید) به پیامی که خصوصی برایشان ارسال کرده بودم دادند و همان موقع هم پیام من و پاسخ خودشان را روی کانالشان منتشر کردهاند. مثل همیشه، هدف ما دمیدن در اختلاف با ایشان یا اتلاف وقت خوانندگان عزیز نیست و میخواهیم از این تجربه به عنوان یک موردکاوی چیزی برای خودمان بیاموزیم.
در مقدمه دوستانه از ایشان گله کنیم که به نظر انتشار پیام خصوصی بنده به ایشان - بدون یک پرسش از من - کار درستی نبوده است. هر چند در آن پیام نکته محرمانه یا عجیبی نیامده که از افشای آن جای نگرانی باشد ولی به هر حال ماهیت این عمل غلط و خلاف اصول بوده است. من اگر جای ایشان بودم حداقل اجازه میگرفتم.
آقای دکتر چند نکته درست در مورد افراط دولت در مداخله در اقتصاد و آزادیهای اقتصادی شهروندان گفتهاند که من قطعا با ایشان موافقم و از تذکرشان هم استقبال میکنم.
۱) آقای دکتر مدعی شدهاند بنده فقط امبیای و فاینانس خواندهام و از اقتصاد چیز زیادی نمیدانم. خب احتمالا اطلاعاتشان ضعیف است و ضمنا به خودشان هم زحمت یک جست و جوی ساده را ندادهاند که قبل از طرح یک اتهام در فضای عمومی نگاهی به رزومه یا مقالات انتشاری یا کنفرانسهای بنده بیندازند. این موضوع نیازی به پاسخ ندارد، ولی بگذارید سوال بنیادی را این طور مطرح کنیم: اصلا فرض کنید من نوعی خاکشناسی یا زبانهای باستانی خواندهام و هیچ تحصیلات رسمی در اقتصاد ندارم. شما به استدلالهای موجود در مطالب دقت کنید و پاسخ دهید. چه کار به تحصیلات نویسنده دارید؟ این رفتار مسبوق به سابقه است. در گذشته هم دیدهایم که کسانی که امثال ایشان را نقد کردهاند متهم به چپ و تودهای و جامعهشناس بودن و امثال آن شدهاند تا به این وسیله و با تحقیر آنها یک طرف موقعیت برتر پیدا کند. به نظرم رفتار و نگاه غلطی است و باید آن را نقد کرد و همهمان سعی کنیم از آن دوری کنیم. ضمنا تحلیلهایی که برخی دوستان در سطح اقتصاد ۱۰۱ انجام میدهند آنقدر سخت نیست که حتی کسی که اقتصاد نخوانده هم نتواند مجهز به آن شود.
۲) در جای دیگری گفتهاند که «همین که مطالب این کانال یک در میان در دفاع و نقد بازار آزاد است معلوم است هدف جذب مخاطب است». باز هم یک نگاه تکبعدی! خیر، دلیلش جذب مخاطب نیست بلکه هدف این است که نشان بدهیم دنیا جای پیچیدهای است و همیشه و در همه موقعیتها با یک ابزار ذهنی ساده قابل تحلیل نیست. یکی از هدفهای من از نوشتن این است که «ظرفیتها و محدودیتهای» جریان اصلی اقتصاد را با هم ببینم. در نتیجه، چیزهایی که میخوانم و از بزرگان و اهل تامل در این حوزهها میآموزم را با خوانندگان هم به اشتراک بگذارم تا در این سفر فکری همراه باشیم. اصول من این است که برای درک جهان باید فروتن بود، به حرفهای جریانات مختلف گوش کرد، گاهی از دستگاه فکری خود دفاع کرد و گاهی هم دستگاه فکری خود را نقد کرد، با تفکرات مختلف کار کرد و به این طریق پیش رفت.
۳) از سر لطف به بنده گفتهاند «اما اين کار علمی شما بايد كمكى به روشنگرى انديشه جوانان كشور بكند نه ابهام افكنى». «ابهامافکنی»؟ آیا در حوزه علم و اندیشه و در بین کسانی که در تامل جدی هستند چنین مفهومی داریم؟ اگر اندکی روانکاوی متن به کار ببریم، آیا این کلمه و نگاه آقای طبیبیان و دوستانشان نشان از جزمیگرایی ندارد؟ یعنی اگر بنده مطابق میل ایشان بنویسم «روشنگری» کردهام ولی اگر مثل باگها و خطاهای مدلهای تحلیلی را نشان بدهم (کدام مدل تحلیلی است که کامل باشد و خطا نداشته باشد؟)، «ابهام و شبههافکنی» کردهام؟ مگر مدعی طرفداری از «بازار آزاد و رقابت» نیستیم؟ خب چرا همین مدل را در مورد بازار «اندیشه» هم اعمال نکنیم؟ فرض کنیم به قول ایشان بنده «کالای با کیفیت پایین» در این بازار عرضه میکنم. خب مگر خود مکانیسم بازار ماجرا را حل نمیکند؟ چرا ایشان (و برخی طرفدارانشان) مثل شرکتهایی رفتار میکنند که به جای رقابت در بازار و اجازه دادن به مشتری برای انتخاب، به کالای رقیب خود اتهام وارد میکنند (تازه اگر واقعا رقیب هم باشیم و نه مکمل). خوب است که به خودمان تذکر بدهیم که از این رفتار دوری کنیم.
۴) ایشان گفتهاند «نیتخوانی» نکردهاند. به قول آن شخصیت معروف، اگر کل محتوای پست اولشان نیت خوانی نیست من دیگر حرفی ندارم و باید در درکم از کلمه نیتخوانی تجدید نظر کنم.
در انتها عید فطر را به همه دوستان تبریک گفته و برای آقای دکتر طبیبیان و همه دلسوزان این کشور آرزوی سلامتی و توفیق و بالندگی روز افزون داریم.
تماس با نویسنده @hamed_ghoddusi
@hamedghoddusi