پس از واکنش دکتر محمد طبیبیان به یادداشت «مداخلههای بیجا در قرارداد آزادانه!» دکتر حامد قدوسی و پاسخ ایشان (اینجا بخوانید)، دکتر محمد طبیبیان در پاسخ به پیغامی خصوصی از دکتر حامد قدوسی، یادداشت زیر را منتشر کردند:
آقاى دكتر قدوسى گرانقدر. ممنون از مطلبى كه نوشته ايد و توضيحى كه داده ايد. من مى دانم كه شما فرد با استعدادى هستيد. در عين حال مى دانم كه در دانشگاه شريف ام بى ا گرفته ايد و در يك كشور اروپايى هم دكتراى فاينانس. علاوه بر اين گاهى مطالب شما را براى من مى فرستند. من همه سايت شما و مطالب آن را نخوانده ام. اينجا بحث من روى يك مطلب خاص از جنابعالى است. كه به آن به اختصار خواهم پرداخت. اما اين كه مى فرماييد يك درميان از دولت و از بازار انتقاد مى كنيد هم نشان از همان دارد كه من باب سليقه هاى مختلف مطلب مى نويسيد. اصل مطلب را براى شما بگويم، سلسله قضاوت من ربطى به فرد ندارد بلكه به انديشه مربوط مى شود و شامل اين مراحل است:
- سابقه تاريخى كشور ما سابقه طولانى است در تعدى حكومت ها و نيروهاى اجتماعى غالب به حقوق فردى و حقوق انسانى و آزادى هاى مردم ايران. به نظر من وظيفه روشنفكر در درجه اول حمايت و حفظ و آموزش ديگران و خود به احترام به اين حقوق اوليه است. پس در هر انديشه و قلمى آثارى از زير پرسش بردن ضروت مخدوش شدن حقوق اوليه مردم و انسان ها و آزادى هاى فردى مطرح است بنده را به عنوان يك عضو اين جامعه حساس مى كند و به دليل اهميت كانونى كه براى آن قائل هستم عكس العمل نشان مى دهم خواه يك مقام سياسى باشد يا يك فرد دانشگاهى. از ابتدايى ترين حقوق انسانى در اقتصاد آزادى ورود به مبادله داوطلبانه و فعاليت اقتصادى است.
- يكى از مهم ترين وجه تجلى آزادى فردى حق وارد شدن داوطلبانه در معاملات و داد و ستد و در قرار داد هاى بين مردم است. دولت ها نبايد اجازه يابند در اينگونه روابط دخالت مخرب انجام دهند و مانع ايجاد كنند تحت عنوان حمايت از خير بر تر يا مصلحت عموم و غيره چون دخالت ها هميشه فاسد و فساد انگيز بوده است.
- من با برنامه آموزشى ام. بى. ا و فايناس آشنا هستم، معمولا در اين برنامه ها دروس قابل ملاحظه اقتصادى وجود ندارد. اميد وارم جنابعالى از طريق مطالعات جانبى دست مايه اقتصادى كافى كسب كرده باشيد. اما اگر برخى مطالب شما به دليل ضعف ديدمان نباشد به جز همان كه عرض كردم آب انداختن زيركانه در زير انديشه اقتصاد آزاد نيست. براى مثال اين نقل قول ها از مطلب جنابعالى،
الف. "شرکتها و بنگاهها در این اقتصاد دقیقا طبق نظریه اقتصاد خرد عمل میکردند، سعی میکردند عوامل تولید را از ارزانترین شکل نیروی کار تامین کنند: مثلا از بین زنان و کودکانی که قدرت چانهزنی کمتری در مزد داشتند و ضمنا اگر دستشان میرسید از «بردهها»."
توضيح: نه تنها شركت هاى خصوصى بلكه ارتش ها و نيرو هاى حكومتى هم مردم را غارت مى كرده اند و حتى بيش از شركت ها. ساز و كار هاى نرم غارت در كشور ما باد شديدى در بادبان دارد و عامل آن هم ساز و كار هاى قدرت است. پس مسئله بر مى گردد به حقوق انسانى و آزادى هاى اوليه مردم . علم اقتصاد مدعى اين نيست كه نتايج كار كرد مكانيزم اقتصاد هميشه بهينه و يا عادلانه خواهد بود. علم اقتصاد مى گويد رقابت و شفافيت اطلاعات و آزادى مشاركت ما را به سمت بهينگى مى برد، مى گويد انحصار نا كار آمد است،ومى گويد برون ريز ها موجب نا كارآ مدى تخصيص منابع مى شود، مى گويد عدم تقارن اطلاعات بين عاملين اقتصاد بازار ها را مختل يا منتفى مى كند. ... پس ابزار تحليل و زبان بيان اين مطالب در علم اقتصاد موجود است و لازم نيست كه ابهام افكنى شود. مثل آن چيزى كه از نقل قول بالا حاصل مى شود. و يا اين نقل قول
ب: "شبیهسازی و تصور واکنشها و سرمقالهها و یادداشتهای بازارگرایان افراطی در آن روزها برایم جالب است. دور از ذهن نیست که مثلا میدیدیم آقا/خانم ... (سر)مقاله نوشته و از اجبار برای محدود کردن ساعتهای کار به ۱۲ ساعت انتقاد کرده و این را مداخله در «قرارداد داوطلبانه» دو طرف و مانع «آزادی» و «راهی به بردگی و استبداد» بنامند. استدلال هم این خواهد بود که اگر یک کارگری «میخواهد» ۱۸ ساعت در روز کار کند، چرا باید ساعت کار را به ۱۲ محدود کرد؟ ....خواهد شد و خیلی استدلالهای دیگر که خود خوانندگان میتوانند شبیهسازی کنند. "
بازار گرايان افراطى و غير افراطى كدامند؟ اين نوع گفتمان و واژاگان از كدام رشته آمده است؟ برادر جان بازار نهاد مبادله داوطلبانه است. هر فرد انسانى در شبانه روز بيست و چهار ساعت حتى وقتى خواب است در بازار هاى مختلف در گير است . علاوه بر بازار خوراك و پوشاك و حمل و نقل وغيره در بازار هايى مثل بازار مخابرات،بيمه، برق و گاز، اجاره، وام ، بازاركار،...به همين دليل است كه مطالعه بازار ها در اقتصاد از اهميت بر خوردار هستند. ما كه بيست و چهار ساعت شبانه روز و خواب و بيدارى در بازار هاى كامل و ناقص و معيوب در گير هستيم بايد بدانيم كه توجه و بهبود بازار ها نه در جهت آرمان ها يا اهداف سياسى يا مسلكى بلكه بر اساس دست آورد هاى نظرى و تجربى ضرورى است و بر رفاه عمومى همه ما تاثير مثبت اعمال مى كند. اين به آن معنى نيست كه بازار ها كامل و بدون هزينه اضافى هستند. به همين دليل هم هست كه حيطه دست آورد هاى اقتصاد ادبيات گسترده اى در مورد ايراد بازار ها و راه چاره آن ايراد ها دارد. بنابر اين افراط و غير افراط ندارد، يك عده ممكن است از يك طرف متوجه مطلب نباشند يك عده از طرف ديگر. اصل مطلب اين است كه نظريه اقتصاد را درست درك كنيم و به كار گيريم.
اين كه شرايط تاريخى يا سوء تدبير حكومتى مردم را به فلاكت مى اندازد و مجبور مى شوند ساعات طولانى كار كنند يا زباله جمع آورى نمايند يا كودكان و بزرگ سالان به گدايى مشغول باشند ربطى به علم اقتصاد ندارد. به ساز و كار هاى تاريخى و سياستگذارى دولت ها مربوط مى شود. هر كجا اين فرقه اقتصاد به قول شما وحشى ليبرالى به كار رفته از چين تا استراليا و از آمريكا تا ويتنام به بهبود زندگى عموى ختم شده در حدى غير قابل مقايسه با ساير مكاتب. در همين شرايط كه بسيارى مردم بيكار هستند، دستمزد ها پايين است، كار آفرينى ناچيز است پيشنهاد جنابعالى اين است كه دولت حد اقل ستمزد مكفى و شرايط محيط كار اعمل كند؟ فكر نمى كنيد بخشى از همين فلاكت مربو ط به همان نوع دخالت هاى نسنجيده دولت ها در گذشته بوده؟
ج- نقل قول از جنابعالى "تصور کنید در قرن ۱۹ میلادی و در یک کشور صنعتی آن دوران مثل انگلستان یا بعدا آمریکا بودیم (آمریکا تا اوسط قرن ۱۹ کشور صنعتی به حساب نمیآمد). وضعیت روزمره بازار کار چه طور بود؟
تصورش سخت نیست چون کسانی مثل دیکنز به ما برای فهم این وضعیت کمک کردهاند: ساعت کار میتوانست تا «۱۸ ساعت در روز» هم برسد، میلیونها کودک از سن ۶ سالگی مجبور به کار کردن بودند، تعداد روزهای کاری هفته ۶ یا حتی ۷ روز بود، بسیاری از کارگران در مقابل بیش از صد ساعت کار در هفته، فقط غذا و جای خواب دریافت میکردند. "
توضيح: زمانى بود كه سرمايه دارى ، توليد و تجارت و نو آورى فنى در قرن هجده و نوزده در اوج رشد و كشور هاى اروپايى در مسير ترقى بودند. به قول كارل ماركس ثروت و نعمت در حد شگفت آور و از نظر تاريخى بى سابقه اى توليد مى شد. در آن زمان ها هم چنانكه انگلز نوشته و نويسندگان ادبيات ،مثل چارلز ديكنز، تشريح كرده اند هم بخش هايى از جامعه در فقر و بى نصيب بودند. اما اگر توجه كنيد و همان كتاب انگلز را بخوانيد خواهيد ديد كه اين فقر بقايا و تداوم شرايط فئودالى قبل از صنعتى شدن بود و همچنانكه توليد و سرمايه گذارى افزايش مى يافت و ارزش خلق مى شد تنعم براى عموم هم افزايش مى يافت. چون توليد ارزش و ثروت توليد مى شد و در جلو چشم همگان بود مصلحين اجتماعى هم ايده هاى مربوط به بيمه،وتامين اجتماعى، اخذ ماليات و رسيدگى به فروماندگان را پى گيرى كردند. آن مثال از ديكنز مربوط به آن روند و روزگار است. آن انگلستان آن زمان كه در راه رسيدن به اين انگلستان امروز بود. حال در مورد يك اقتصادى در حال تنزل و ايستا و دچار تورم و از همه طرف تحت فشار، وجدانا و نه براسا بحث خيالاتى چه داريد مطرح كنيد. برادر جان وقتى بر سر سفره نان مختصرى در حد عدم كفايت موجود است، از اين كه يك عضو خانواد بگويد بر سفره چلو كباب و خورشت هفت رنگ و شرابا طهورا بايستى، به جز جلب نظر عده اى افراد و جمع كردن مريد چه نتيجه اى حاصل مى شود؟
- از اين كه گفتيد مشغول كار علمى هستيد خوشحالم و توفيق روز افزون آرزو مى كنم. اما اين بايد كمكى به روشنگرى انديشه جوانان كشور بكند نه ابهام افكنى. اين كه سايت جنابعالى مراجع بسيار دارد هم خوب است، اما سايت هاى بسيارى ديگرى هم هستند كه مراجع بسيار زياد ترى دارند و محتوايى ندارد. من هميشه اين نقل قول هايك را مطرح مى كنم كه اگر فردى محبوبيت اجتماعى داشت بايد به اقتصاد دان بودن خودش شك كند. بايد حقايق سخت و بعضا ناخوشايند را گفت.
https://t.me/MohammadTabibian