شنبه, 12 تیر 1395 16:21

مرحوم «عالی‌نسب» در قاب خاطرات مومنی، رضاقلی، فاضل زرندی و توکلی

نوشته شده توسط

اگر پول آقایی کند، باید فاتحه توسعه را خواند

روایات مختلفی از مرحوم میرمصطفی عالی‌نسب، مشاور اقتصادی نخست‌وزير در زمان جنگ تحمیلی بر جای مانده است. در یکی از این روایات به نقل از او آمده: «اگر در ایران پول آقایی کند، باید فاتحه توسعه را خواند». هشداری که به آن، چنان بی‌توجهی شد که اکنون تجارت پول در اقتصاد ایران حرف اول را می‌زند و شیرینی فعالیت‌های غیرمولد، تولید را به حاشیه رانده است. شاید بتوان گفت تنها در دوران جنگ بود که اقتصاد ایران توانست بر محور تولید قرار گیرد، امری که نه قبل و نه پس از آن در اقتصاد کشور مشاهده نشد و مشخص نیست مرحوم عالی‌نسب به سبب اقداماتش چگونه از سوی گروه‌های منفعت‌طلب و رانت‌جو تهدید می‌شد. می‌گویند مرحوم عالی‌نسب همواره می‌گفت: «احساس من این است و احساس شما هم این باشد که وقتی وارد ساختمان نخست‌وزیری می‌شوید، فکر کنید وارد دریای خون شدید. می‌گفت باید با همان احساسی که سربازان وطن در خط مقدم می‌جنگند، از حریم اقتصاد ملی دفاع کنید و آماده شهیدشدن هم باشید». اما با وجود این، او هیچ‌گاه مکتوبی از خود بر جای نگذاشته و شناختنش به‌جز از زبان کسانی که با او بوده‌اند، میسر نیست. حالا یازدهمین سالگرد درگذشت عالی‌نسب، بهانه‌ای شد برای گردهمایی برخی از اندیشمندان در مؤسسه دین و اقتصاد تا قدری درباره اندیشه و عمل مشاور اقتصادی دولت جنگ بگویند. در ادامه بخشی از سخنرانی فرشاد مؤمنی، محمدحسین فاضل‌زرندی، علی رضاقلی و احمد توکلی را می‌خوانید

 

 

 تولید باید شیرین‌تر از فعالیت‌های غیرمولد باشد
فرشاد مؤمنی، عضو هیأت علمی دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی
در ادبیات توسعه به وفور می‌توان بحث‌هایی پیدا کرد با این مضمون که در دوران گذار از شرایط توسعه‌نیافتگی، جایگاه و منزلت افراد بسیار مهم‌تر از ساختار نهادی می‌شود؛ به‌خصوص برای کشور ما که از دوره ١٣٥٧ به بعد با یک دگرگونی بنیادی در نظم اجتماعی هم روبه‌رو بوده، این مسئله بسیار سرنوشت‌سازتر است. افرادی که گذار از توسعه‌نیافتگی به توسعه را طراحی و برای تحقق این هدف از جان و مال خود مایه می‌گذارند، به این نیت این کار را انجام می‌دهند که در دوران حیات خود بستری برای برقراری یک نظم اجتماعی، فراهم کنند
در حکومت پهلوی، ابعاد هزینه‌هایی که یک جامعه در چارچوب یک نظم قائم به شخص متحمل می‌شد را درک کردیم، چهره‌هایی مانند شهید بهشتی و مرحوم عالی‌نسب تلاش می‌کردند در چارچوب جایگزینی نظم پیشین با نظم جدید، اصول و مبانی این نظم غیرقائم به شخص را که از دل آن توسعه به دست می‌آید، تمهید کنند. نظمی است که در آن علم، قانون و برنامه نقش تعیین‌کننده را در فرایندهای تصمیم‌گیری و تخصیص منابع ایفا می‌کند، امور خود را پیش‌بینی‌پذیر کرده و در این شرایط امکان انباشت ثمربخش سرمایه‌های انسانی و مادی را فراهم می‌آورد. از این زاویه می‌توان مرحوم عالی‌نسب را در زمره پیشگامان گذار ایران از نظم قائم به شخص به نظم غیرقائم به شخص درنظر گرفت. او تسلیم نظر کارشناسی بود و هرچه از دیگران انتظار داشت، ابتدا در رفتارهای روزمره خود نهادی کرده بود
بحث بر سر این است که در دوره گذار، افرادی به‌عنوان مثل‌های اعلای علم، قانون و برنامه‌محوری مطرح می‌شوند، سکان اداره امور کشور را به دست می‌گیرند و به‌تدریج کمک می‌کنند عادت‌های ضدتوسعه‌ای ریشه‌دار شده، جای خود را به قاعده‌ها و نهادهای جدیدی بدهند که امکان برپایی یک نظم غیرقائم به شخص را فراهم می‌کنند. همه کسانی که با مرحوم عالی‌نسب معاشرت داشتند، شعارهای محوری او را به خاطر دارند؛ همیشه این مسئله را گوشزد می‌کرد؛ اگر ایران بخواهد بقا و اعتلا پیدا کند، باید تولید، شیرین‌تر از فعالیت‌های غیرمولد باشد. امروز در چارچوب پیشرفت‌های نظری اعتناپذیری که انجام شده، این مسئله را این‌گونه صورت‌بندی می‌کنند که اگر کشوری بخواهد توسعه پیدا کند، باید ساختار نهادی آن به سمتی حرکت کند که در آن جامعه، هزینه فرصت مفت‌خوارگی بالا رفته باشد. تا زمانی‌که افراد از طریق درآمدهای رانتی و بی‌نیاز به صلاحیت‌های علمی و فنی، می‌توانند درآمدهای هنگفت و بدون ریسک و زحمت به دست بیاورند، کسی سراغ تولید نخواهد رفت. ما شاهد بودیم استاد فقید از جان مایه می‌گذاشت و در برابر منافع کسانی که می‌خواستند بدون صلاحیت داشتن کسب درآمدهای سرشار کنند می‌ایستاد و در این مسیر از حقوق عمومی و ارتقای حقوق تولیدی دفاع می‌کرد و همه بحث او این بود اگر قرار باشد در ایران توسعه‌ای اتفاق بیفتد، باید تولید شیرین‌تر از فعالیت غیرمولد باشد. در این چارچوب، او به‌عنوان عضو شورای پول و اعتبار، عضو شورای اقتصاد و به‌عنوان مشاور نخست‌وزیر و مشاور رئیس‌جمهور وقت، با یک دقت و حساسیت مثال‌زدنی، نقش دیده‌بان را ایفا می‌کرد و از دستیاران، دوستان و همفکران خود هم کمک می‌گرفت تا این دیده‌بانی به نحو شایسته‌ای انجام شود. بسیاری آن‌روز نمی‌فهمیدند عالی‌نسب چه می‌کند و چه می‌گوید؛ اما امروز در چارچوب آمار و اطلاعات رسمی انتشار یافته، آنچه می‌بینیم این است که کارنامه‌ای که از دوران ١٠ ساله حضور مؤثر مرحوم عالی‌نسب در سطح قاعده‌گذاری‌های کلان اقتصاد ملی مشاهده شده، کارنامه‌‌ای است که در یک شرایط متلاطم و جنگ اتفاق افتاده و نسبت به دورانی که چنین شرایطی وجود نداشته است، کاملا دفاع‌پذیر و افتخارآمیز است. وقتی درباره یک دستاورد جمعی صحبت می‌کنیم، قصد نداریم درباره نقش یک فرد غلو کنیم؛ بلکه واقعیت این است کارنامه ١٠ ساله اول دوران انقلاب، محصول یک جانفشانی بی‌سابقه ملی و همدلی بی‌سابقه میان دولت و ملت بود. سطح پاکدامنی اقتصادی در آن دوره هرگز در گذشته و آینده ایران تکرار نشده است. طبیعتا در شرایطی که نظم نوین استقرار پیدا نکرده و نهادهای نظم جدید ریشه‌دار نشده‌اند، نقش افراد بسیار تعیین‌کننده است. کسی نمی‌تواند انکار کند آهنگ حرکت جامعه ایران به سمت توسعه پس از شهادت شهید بهشتی با کندی کاملا محسوس روبه‌رو شد برای اینکه در دوره گذار، بار نهادها را افراد بزرگ و تاریخ‌ساز بر دوش می‌کشند و در حیطه اقتصادی هم مرحوم عالی‌نسب در آن دوره ١٠‌ساله، چنین جایگاه و منزلتی را داشت و امروز نتایج را با مقایسه آن دوره با دوره‌های قبل و بعد از آن می‌بینیم
در مقام آنچه مرحوم عالی‌نسب، شیرین‌کردن تولید می‌نامید، یکی از کانون‌های اصلی مانع‌تراشی بر سر راه توسعه ایران، سیطره غیرعادی رباخواران در اقتصاد کشور بود؛ مثلا در خاطرات پولاک از دوره قاجار، نرخ بهره در بازار نزول‌خواری بالای ٣٠ درصد ذکر شده است و پولاک بر‌این‌اساس تعجب نمی‌کند که ایران نمی‌تواند توسعه پیدا کند. در کتاب «تأمین مالی صنعتی در ایران» نیز که به‌زودی ترجمه آن منتشر می‌شود، نویسنده کتاب براساس مشاهدات سه‌ساله، نوشته تا زمانی‌ که سفته‌بازی روی پول و سوداگری روی مستغلات، درآمدهای سرشار و بدون زحمت و ریسک دارد، تولید در ایران ریشه‌دار نخواهد شد و در این کشور توسعه صنعتی اتفاق نخواهد افتاد. این کتاب مربوط به وضعیت ایران در نزدیک به صد سال پس از پولاک است؛ یعنی وقتی گروه مشاوران ‌هاروارد در فاصله سال‌های ١٣٣٨ تا ١٣٤١ به ایران می‌آیند تا برای برنامه سوم توسعه مشاوره کارشناسی به حکومت پهلوی بدهند
 
اگر پول آقایی کند، باید فاتحه توسعه را خواند
اگر ایران توانست جنگ را آنچنان با افتخار سپری کند که دنیا از استقامتش انگشت به دهان بماند، وجه بنیادی آن، ایفای نقش دیده‌بانی توسعه‌گرا در عالی‌ترین شکل تصور، از سوی مرحوم عالی‌نسب بود؛ او می‌گفت اگر در ایران پول آقایی کند، باید فاتحه توسعه را خواند. در این دوره با همت مرحوم عالی‌نسب و همراهی هیأت حاکمه وقت، هزینه ٥٤ درصد از کل نقدینگی موجود، برای اقتصاد ایران معادل صفر بود؛ یعنی در آن دوره اقتصاد ایران به معنای دقیق کلمه یکی از غیرربوی‌ترین دوران تاریخ اقتصادی کشور را تجربه کرده است و خدا می‌داند مرحوم عالی‌نسب چگونه از سوی گروه‌های منفعت‌طلب و رانت‌جو تهدید می‌شد. همیشه می‌گفت احساس من این است و احساس شما هم این باشد که وقتی وارد ساختمان نخست‌وزیری می‌شوید، فکر کنید وارد دریای خون شدید. می‌گفت باید با همان احساسی که سربازان وطن در خط مقدم می‌جنگند، از حریم اقتصاد ملی دفاع کنید و آماده شهیدشدن هم باشید. با آن احساس، مدیریت پولی کشور این‌گونه سامان پیدا کرده بود. برای مقایسه شرایط آن دوران با روزگار فعلی، بد نیست بدانید در سال ٩٤ حدود ١٥٠ ‌هزار‌ میلیارد تومان با عنوان سود پول در اقتصاد ایران پرداخت شده است. این مبلغ معادل ١٤ درصد از تولید ناخالص داخلی کشور در سال ٩٤، یعنی هم‌تراز با سهم صنعت در تولید ناخالص داخلی، معادل ١٩ درصد کل نقدینگی و معادل دستمزد ١١‌میلیون نفر نیروی کار کشور است. با این اتفاقات است که اقتصاد توان رقابت و مقاومت خود را از دست می‌دهد و دانایی‌محوری به آن راه نمی‌یابد و عدالت اجتماعی هم به یک افسانه تبدیل می‌شود. همه آن آرمان‌ها در سایه یک ساختار نهادی مشوق تولید، امکان دستیابی دارند؛ درحالی‌که اگر ساختار نهادی، مشوق رانت و فساد و ربا باشد به جای رونق بنگاه‌های تولیدی، فعالیت‌های مافیایی و شبه‌مافیایی رونق پیدا می‌کند. به همین دلیل است که حدود یک ماه پیش یک مقام مسئول در قوه قضائیه می‌گوید زندان‌های ایران سه برابر ظرفیت استفاده می‌شود و چند روز بعد یک مقام اقتصادی می‌گوید بنگاه‌های تولیدی کشور با یک‌سوم ظرفیت کار می‌کنند
در مقایسه فعالیت‌های سوداگری در مستغلات، در دوره ١٣٧٢ تا ١٣٩٢ اندازه کلیCPI  (تورم) ٣٧ برابر و قیمت اجاره‌بها در تهران ٦١ برابر، یعنی ١,٧ برابر تورم شده است. در این دوره، قیمت مسکن در تهران ٧٦ برابر، یعنی حدود ٢.٢ برابر تورم و قیمت زمین در همین دوره ١٠٧ برابر، یعنی نزدیک ٢.٩ برابر تورم شده است؛ یعنی در این دوره، در‌حالی‌که تولیدکنندگان بی‌سابقه‌ترین فشارها را متحمل شده‌اند، ‌تصورناپذیرترین برخورداری‌ها نصیب آنهایی شده که به سوداگری روی مستغلات و تجارت پول، مشغول بوده‌اند. در این شرایط، ‌کسی به تولید توجه نمی‌کند و این چیزی بود که مرحوم عالی‌نسب در خشت خام اقتصاد ایران می‌دید و تلاش می‌کرد این مناسبات به اقتصاد ایران برنگردد. مناسبات پس از انقلاب، مناسبات جهاد سازندگی بود؛ برای همین در ١٠ سال اول پیروزی انقلاب اسلامی، زیرساخت‌های فیزیکی که برای توسعه روستایی کشور با کمترین هزینه و با محور عدالت‌خواهی ایجاد شد، ١١.٥ برابر چیزی است که از حکومت پهلوی تحویل گرفته شده بود
 
عالی‌نسب یک استراتژیست جهانی بود
محمدحسین فاضل‌زرندی، استاد دانشگاه پلی‌تکنیک
عالی‌نسب یکی از پدیده‌های نادر تاریخ معاصر ایران است. البته من نقدی هم به آن مرحوم دارم که چرا هیچ‌یک از افکار خود را مکتوب نمی‌کرد. من بارها این گلایه را به او داشتم؛ اما هیچ‌وقت زیر بار نمی‌رفت. عالی‌نسب، در وجهه شخصی زندگی خود فعالیت‌هایی در صنعت داشت. او جزء اولین کسانی بود که صنعت مدرن را در قالب کارخانه‌های کارتن‌سازی و نفت و گاز اجرا کرد؛ اما وجهه دیگر عالی‌نسب ابعاد اجتماعی او است که بحث ما هم بیشتر به همین مربوط می‌شود
او عضو شورای ١٥‌نفره مشاوران اقتصادی دکتر مصدق و همچنین یکی از مشاوران اقتصادی آیت‌الله بروجردی، آیت‌الله میلانی و علامه جعفری بود. مرحوم عالی‌نسب یکی از بانیان عمده مدارس اسلامی قبل از انقلاب و یکی از پشتیبانان اصلی روحانیت پیشرو، ازجمله بهشتی، مطهری و طالقانی و روشنفکران دینی مانند محمدرضا حکیمی و دکتر شریعتی محسوب می‌شد. او بعد از انقلاب مشاور اقتصادی دولت‌های شورای انقلاب، شهید رجایی، مرحوم مهدوی‌کنی، شهید باهنر و میرحسین موسوی بود. همچنین عضویت در شورای اقتصاد، شورای پول و اعتبار، شورای‌عالی کشاورزی و شورای صادرات غیرنفتی در زمان جنگ را داشت. بارها مهندس موسوی گفت «اگر عالی‌نسب و افکار او نبود، اقتصاد ایران در زمان جنگ می‌شکست». او در ساخت بیماستان‌ و مدرسه‌ همچنین در کمک به مطبوعات بسیار فعالیت می‌کرد؛ مثلا یکی از بانیان ایجاد نشریه گل‌آقا بود. همین مؤسسه دین و اقتصاد هم یکی دیگر از کارهای اوست که به یادگار مانده است
زمانی ‌که در کانادا بودم، با آندره گوندر فرانک، یکی از نظریه‌پردازان مارکسیست‌‌، ملاقات داشتم. او تاریخ اغلب انقلاب‌ها را بررسی کرده‌ بود. درباره انقلاب ایران هم اطلاعات دقیقی داشت؛ می‌گفت این انقلاب بلافاصله با جنگ همه‌گیر مواجه شده؛ اما اقتصاد آن نشکست. برای آندره مسئله این بود که کدام استراتژیست پشت این اقتصاد بوده است. من با مرحوم عالی‌نسب هماهنگ کردم برای دیدار با آندره و دعوت او به ایران، اما متأسفانه این دیدار به عمر هیچ‌کدام میسر نشد. عالی‌نسب تحصیل‌کرده و مسلط بر تئوری‌های اقتصادی بود و در حسابداری و بازرگانی درجه داشت؛ اما براساس دیدی که آندره به من داد، عالی‌نسب یک استراتژیست بود؛ دغدغه اصلی او دغدغه درازمدت جامعه بود. می‌گفت ما به دنبال یک ایران پیشرفته، توسعه‌یافته و ثروتمند هستیم. می‌گفت فقر و گرسنگی سرنوشت ما نیست و دنبال این بود که ایران در دراز مدت یک کشور توسعه‌یافته و شاخص باشد. او وضعیت حال جامعه را فراموش نمی‌کرد. می‌گفت من جنگ جهانی دوم را دیده‌ام. نباید مردم برای دارو و نان مشکل داشته باشند. به قول او نیازهای اساسی تک‌تک مردم باید در زمان جنگ فراهم باشد تا بفهمند که این نظام دنبال منافع مردم است؛ گرچه او به فکر حال مردم و حفظ آرامش آنها بود؛ اما آینده را نیز فراموش نمی‌کرد. با تأکید عالی‌نسب، اکثر مطالعات صنعتی که بعدها اجرائی شد، در زمان دولت جنگ در دستور‌کار قرار گرفت. بعد از عالی‌نسب همه دولت‌های ما فاقد استراتژیست بودند؛ وگرنه نباید این شرایط به وجود می‌آمد. عالی‌نسب فراتر از هر چیز یک استراتژیست بزرگ جهانی بود. او در مقابل برخی از افکاری که آن ‌زمان به نظر ما درست می‌آمد؛ اما اشتباه بود، می‌ایستاد؛ مثلا زمانی در کشور شایعه شد کشاورزی محور توسعه است. یک روز مرا خواست و گفت آقای فاضلی این حرف «کشاورزی محور توسعه» بسیار غلط است. آن زمان درباره مسائل کشاورزی جو سنگینی وجود داشت. عالی‌نسب گفت دوران اقتصاد گیاه گذشته است. شما می‌توانی بگویی کشاورزی مهم است و می‌خواهیم در برخی محصولات به خودکفایی برسیم؛ اما محور توسعه، تکنولوژی و انسان دانشمند است و اگر روی اینها سرمایه‌گذاری کنیم، به توسعه می‌رسیم
 
حل مشکل اقتصاد با درنظرگرفتن همه چیز
علی رضاقلی، پژوهشگر تاریخ و جامعه‌شناس اقتصادی
من درباره مرحوم عالی‌نسب دو مقاله با عناوین «نمک زندگی» و «مردی پُرپهلو» نوشته‌ام و حرف جدیدی برای مراسم یازدهمین سالگرد درگذشت او ندارم؛ اما می‌خواهم کوتاه بگویم که اقتصاد ایران و دولت‌هایی که این اقتصاد را مدیریت کرده‌اند و می‌کنند، از کجا آسیب‌پذیر بوده‌اند و اینکه برای بسامان‌کردن این اقتصاد، تمرکزی روی زمینه نهادی و غیراقتصادی ایران باید انجام شود و اگر این کار نشود، بعید است اقتصاد ایران به‌سامان شود
در برخی دوره‌ها شاخص‌های اقتصادی بهتر شده‌ و کشور بهتر اداره شده است؛ مثلا در دوره جنگ وضع بهتر بوده و کشور با حضور کسانی مانند عالی‌نسب بهتر اداره شده است؛ اما حالا از کجا کسی مانند عالی‌نسب پیدا کنیم و از کجا معلوم که سیستم او را بپذیرد و اجازه دهد سیاست‌های خود را اجرا کند
همه دولت‌هایی که در تاریخ تشکیل می‌شده‌اند، دست‌کم وظایفی داشته‌اند. اینکه خشونت را کنترل کنند، امنیتی مهیا کرده و قانونی ارائه دهند که تحت آن قانون، افراد به آسایش و آرامشی برسند و تولید کنند تا کمیابی‌ها تأمین شود و بعد در سایه اینها، رفاه بیشتری داشته باشند. تأمین حقوق مالکیت برای دارایی‌های افراد نیز باید در این فرایند تثبیت شود تا افراد در ذیل آن صاحب انگیزه شوند و کارشان را انجام دهند.  یک عنصر اصلی مشکل تاریخی ایران، نبود قانون یا اجرا‌‌نکردن آن یا اجرای نیمه‌کاره آن بوده که همراه با هزینه سنگین برای حقوق مالکیت بوده است. اقتصاد چیزی نیست که با شاخص‌های پولی مشکلش حل شود. نمی‌گویم شاخص‌های پولی و برنامه‌ریزی و مدیریت اقتصاد بی‌اهمیت است؛ اما اینها در یک فضای مجرد نمی‌تواند مشکلی را حل کند. اگر قرار است مشکلات یک اقتصاد حل شود، باید با درنظرگرفتن خود کشور، قدرت‌های چانه‌زنی و مافیای موجود در آن، نهادها و تمام دستگاه‌هایی که می‌توانند مانع حرکت آن شوند یا به حرکت آن کمک کنند، بررسی و به حل مشکلات آن پرداخته شود
 
فساد، جمهوری اسلامی را می‌اندازد
احمد توکلی، اقتصاددان
من از مرحوم عالی‌نسب سه نکته ذکر می‌کنم. اول حساسیت او نسبت به استقلال ایران بود. خاطراتی از نوجوانی خود می‌گفت که دست‌فروشی می‌کرد. از درست‌شدن بانک‌ها می‌گفت که واسطه‌ جلوگیری از سرمایه‌گذاری درست شده بودند
مسئله دیگر مردمی‌بودن او بود. او یک‌بار به مهندس موسوی می‌گفت «آقای موسوی به فکر مرغ نباش، مرغ مثل عروس است و جهیزیه می‌خواهد، روغن و مخلفات می‌خواهد. دو سیر گوشت به مردم فقیر بدهید آبگوشت درست می‌کنند و ١٠ نفر را سیر می‌کنند». روی این مسئله حساس بود که آنچه به مردم می‌دهند، به کارشان بیاید.  دینداری عالی‌نسب هم همه‌جانبه بود؛ اواخر زندگی، روزی خدمتشان رسیدم. کتابی درباره حقوق حیوانات در اسلام به من هدیه داد که مجموعه فرمایشات علامه جعفری را جمع‌آوری و با هزینه شخصی چاپ کرده بود. او از جزئیات و همه ابعاد اسلام دفاع می‌کرد
می‌خواهم چند جمله هم درباره فساد صحبت کنم که متأسفانه در کشور نهادینه شده و به‌صورت سیستماتیک درآمده است. سیستماتیک یعنی فساد به مرحله‌ای می‌رسد که دستگاه‌های مسئول مبارزه با فساد، خودشان آلودگی پیدا می‌کنند و کار بسیار مشکل می‌شود. یکی از راه‌هایی که می‌تواند این مشکل را کم کند، تشکیل سازمان‌های مردم‌نهاد است. ما هم با کمک، تشویق و حمایت دوستان و دلسوزان، نهاد دیده‌بان شفافیت و عدالت را تأسیس کرده‌ایم. فساد نهادی است که همه نهادها را آلوده می‌کند و استقلال را به خطر می‌اندازد. دینداری را بی‌آبرو می‌کند و دین را از محتوا و حیثیت می‌اندازد. مردم را نادیده می‌گیرد و له می‌کند. من گفته‌ام جمهوری اسلامی را کودتا، حمله نظامی و انقلاب مخملی نمی‌اندازد؛ اما فساد می‌اندازد. الگویی را که به‌تازگی برای قرارداد نفتی مطرح شده است، ملاحظه کنید؛ چیز خطرناکی است. خطر اینکه بسیاری چیزها را به هم بریزد وجود دارد؛ کمک کنید که دولتمردان توجه پیدا کنند و این خطر از کشور دور شود

منبع: شرق

آخرین‌ها از فرشاد مومنی

نظر دادن

لطفا دیدگاه خود را درباره این مطلب بنویسید: