با اینکه زمان زیادی تا رفع کامل تحریمها باقی نمانده اما نگرانی از بابت سرمایهگذاری برترینهای جهان در حوزه نفت و گاز و پتروشیمی هنوز وجود دارد. نرسی قربان، کارشناس حوزه اقتصاد انرژی معتقد است: «حوزههای نفت و گاز ما در دنیا از بهترینها هستند و بههمیندلیل هم بهترین تکنولوژیها را باید در آنها به کار بگیریم. بنابراین باید شرکتهای برجسته دنیا را تشویق کنیم که در این بخشها حضور پیدا کنند». اما او درعینحال تأکید میکند: «چینیها، هندیها و تا حدودی ژاپنیها هیچوقت تولیدکننده اصلی نفت و گاز نبودهاند و اغلب مصرفکننده بودهاند و از آمریکا، انگلیس و فرانسه کپی کردهاند. شرکتهای اصلی که در آمریکا و اروپا هستند به نظرم باید در اولویت باشند».
رونمایی از مدل جدید قراردادهای نفتی واکنشهای متفاوتی را در پی داشت. اکنون برخی موافق و برخی مخالف آن هستند. از دیدگاه شما نقاط ضعف و قوت این نوع از قراردادها در چیست؟
بهطور کلی هر قرارداد، الگویی است که طبق آن افراد با هم گفتوگو کرده تا به نتیجه برد- برد برای تعامل اقتصادی با هم برسند. این ظاهر و باطن قراردادهاست. اینکه میگویند چرا جزئیات این قرارداد اعلام نشده، درست نیست، جزئیات وقتی باید اعلام شود که یک شرکت نفتی در یک حوزه معین، مذاکره کند و به نتیجه برسد. پیشتر درباره این الگو صحبت شده و موردی برای پنهانکردن وجود ندارد.
این الگو با دیگر الگوها چه تفاوتی دارد؟
قراردادهای متفاوت و متنوعی در دنیا برای صنعت نفت وجود دارد که در قالب سه نوع کلی قراردادهای امتیازی یا انحصاری، قراردادهای مشارکت در تولید و قراردادهای خدماتی از آن یاد میشود. قراردادهای انحصاری در قانون اساسی ما رد شده است. بعضی از کارشناسان معتقد هستند قراردادهای مشارکت در تولید هم شامل این ممنوعیت میشود. اما برداشت بسیاری از صاحبنظران این است که منعی برای این نوع قرارداد نیست به شرط آنکه برای شرکت خارجی حقی در ذخایر ایجاد نشود. بهطورکلی، اغلب قراردادهای نفتی در جهان انحصاری است که حتی در کشورهای پیشرفتهای مانند انگلستان، نروژ، آمریکا، کانادا و استرالیا معمول است. قراردادهای مشارکت یا خدماتی بسیار محدود هستند و به دلیل ملاحظات سیاسی و مسائلی که در تاریخچه نفتی ما بوده، ایران در حوزه قراردادهای خدماتی مذاکره میکند. اکنون ساختار قراردادهای نفتی ایران خدماتی است. پیشتر هم قراردادی خدماتی به نام بیع متقابل داشتیم که برخی شرکتهای خارجی در ایران با این نوع قرارداد مشغول به کار شدند. درعمل تقریبا همه آنها اظهار بیعلاقگی به آن قراردادها کردند و حاضر نبودند برای بار دیگر در چنین قراردادهایی وارد شوند.
اگر بیع متقابل مورد پذیرش شرکتهای خارجی نبود، چرا برخی از آنها درنهایت با این نوع قرارداد وارد ایران شدند؟
آن زمان به دلیل شرایط ویژه ایران بعد از جنگ بود که آنها با وجود بیعلاقگی به این قراردادها و فقط به خاطر اینکه پایشان به ایران باز شود، وقتی حوزههای جذاب نفت و گاز در ایران به مناقصه گذاشته شد، قرارداد را امضا کردند که درعمل هم متضرر شدند. باید بدانیم دیگر با چنین شرایطی، کسی به ایران نخواهد آمد. این توهم مربوط به سالهای پیش است که فکر کنیم شرکتهای نفتی کشورهای غرب در سیاست کشورها و در همه کارها دخالت میکنند. حدود ٥٠ سال پیش هفت شرکت بزرگ نفتی حدود ٩٠ درصد تولید نفت دنیا خارج از آمریکا، ٦٠ درصد پالایش و ٤٠ درصد حملونقل را در دنیا در اختیار داشتند، درنتیجه «الیگاپلی» کاملی برقرار بود. آن شرایط تغییر کرده و شرکتها برای منافع سهامدارانشان که از همهجای دنیا هستند، کار میکنند. شرکت «بیپی» در انگلستان از سهامدار چینی تا آمریکایی دارد و همینطور شل و بقیه. آن ساختار قبلی دیگر وجود ندارد که این شرکتها با کمک کشورهای متبوع خود در سیاست نقاطی که در آن سرمایهگذاری میکنند، دخالت کنند و حکومتها را به نفع خود تغییر دهند. ترس ما از آن ساختار منجر به پذیرش این نوع قراردادها شد، درصورتیکه اگر کشور قوی و سیستم مالیاتی درستی داشته باشد، و بتواند چرخه مالی را کنترل کند، مشکلی وجود نخواهد داشت همانطوری که انگلستان، نروژ، استرالیا و کانادا با قراردادهای انحصاری بهخوبی کار میکنند و شرکتها هم راضی هستند با شرایط آنها فعالیت داشته باشند. من معتقد هستم مدیران و متخصصان صنعت نفت ایران نیز به اندازه کافی مطلع و قوی هستند که بتوانند با هر نوع قراردادی منافع ایران را حفظ کنند.
حتی اگر قرارداد انحصاری باشد؟
حتی قرارداد انحصاری را هم میتوانیم کنترل کرده و درعینحال منافع خوبی داشته باشیم. درواقع شرکتهای بینالمللی کارهایشان را انجام دهند و ما بهره مالکانه و مالیات بر درآمد آنها را اخذ کنیم. شما فکر میکنید شرکتهای نفتی سر نروژ را کلاه گذاشتهاند؟ یا انگلیس، آمریکا و استرالیا با انعقاد قراردادهای انحصاری، مغبون شدهاند؟ و آنها به اندازه ما عقل نداشتند ساختار جدیدی ابداع کنند؟ ساختار قرارداد فقط مکانیسمی است که زیر لوای آن، کشورها و شرکتهای نفتی با هم تعامل میکنند. با در نظرگرفتن تمام بخشهایی که در قراردادهای قبلی در قالب بیع متقابل برای ما و شرکتها مشکلزا بود، در قراردادهای جدید نفتی سعی شده آن نقاط ضعف پوشانده شده و قرارداد انعطافپذیرتری از سوی وزارت نفت ارائه شود.
قراردادهای بیع متقابل چه نقاط ضعفی داشت؟
زمان قرارداد بسیار مهم است. در قراردادهای قبلی شرکت خارجی باید در مدت هفت تا هشت سال سرمایه خود را با منافعی دریافت کند و حوزه را در اختیار ما بگذارد. آیا وقتی شرکتی را برای توسعه میآورید، آن شرکت بهترین تکنولوژی و افراد و نحوه کارش را به کار خواهد گرفت، وقتی بداند هفت سال دیگر نیست؟ در آن قراردادها مشخص نبود وقتی به دلیل اشتباهات طرف قرارداد، بعد از خروج پیمانکار به مشکل برمیخوردیم، چه کسی مسئول بود و چه پروسه قانونی طولانیای باید شکل میگرفت تا ما ثابت کنیم مشکل از عملیات ما نبوده و از اول کوتاهی شده است. از طرفی به شرکتها اعلام میکردیم هزینههای توسعه را پیش از آغاز کار به ما اعلام کنند و برمبنای آن همه تصمیمها گرفته میشد که چقدر هزینه داشته باشند و چقدر بهره بدهند، درصورتیکه حوزههای نفت و گاز، دینامیک است و هیچگاه نمیتوانید برمبنای اطلاعاتی که اکنون دارید، برای ادامه فعالیت برنامهریزی کنید. مثل یک کارخانه نیست که تولیدش ادامه داشته باشد. این یک حوزه است که با طبیعت عجین و ممکن است سرمایهگذاریهایی که نیاز دارید کمتر یا زیادتر شود. درنتیجه سرمایهگذاریها را نمیتوان از ابتدا اعلام کرد. در قراردادهای جدید این موضوع رفع شده است، یعنی سرمایهگذاریها با نظر دو طرف و برمبنای تحولاتی که در حوزه نفت و گاز اتفاق میافتد، انجام خواهد شد.
گفته میشود قراردادهای جدید شبیه قرارداد عراق است. این اظهارنظر را تأیید میکنید؟
قرارداد عراق، قراردادی خدماتی برمبنای اضافه تولید هر بشکه است. به این معنا که اگر اضافه تولیدی انجام گیرد، پول آن نصیب شرکت خارجی میشود. در اینکه قرارداد جدید نفتی ایران بهتر است، شکی نیست، زیرا عراقیها تا قرارداد ایران به بازار آمد، قراردادهای نفتی خود را با آن تعدیل کردند. ما قراردادمان را با مطالعه آن قرارداد و قراردادهای مشابه تنظیم کردیم و خیلی واضح است كه آن مشکلات را تکرار نخواهیم کرد.
میتوان گفت قرارداد ایران، کپی برابر روتوش قرارداد عراق است؟
به نظرم کپی نبود. اگر شما بخواهید با این نگاه قضاوت کنید، همه قراردادهای خدماتی، انحصاری و مشارکت هم کپی هستند. میتوانید بگویید ٩٠ درصد قراردادهای خدماتی کموبیش شبیه بههم هستند.
آقای جهانگیری در اظهارنظری اعلام کردند باید برای ورود شرکتهای خارجی برنامهریزی کنیم و کسانی که در تحریم به ما کمک نکردند را مورد توجه قرار ندهیم. این رفتار نوعی ممیزی در قراردادها نیست؟
به نظرم منظورشان این نبود باید شرکتها را جدا کنیم. منظورشان این بود که باید هوشیار و مراقب باشیم با کسانی که قبلا آمدند و کار را شروع کردند و بعد رفتند، این بار قرارداد محکمتری ببندیم که شامل نکاتی باشد تا اگر به قرارداد پایبند نبودند، جرائمی در نظر گرفته شود. البته معمولا در همه قراردادها، بندهایی گنجانده میشود که شامل مسائل زلزله، جنگ و... است. در این بندها، فشار دولتها هم ذکر میشود. مثلا شرکتهای فرانسوی و انگلیسی مایل بودند با ایران کار کنند، اما دولتهایشان آنها را مجبور کردند به این همکاری ادامه ندهند. مثلا قرار بود اولین قرارداد «بایبک» با ایران را با شرکت کاناکوی آمریکا منعقد کنیم، اما دولت و سنای آمریکا تحریمهایی را وضع کرد و به آنها فشار آورد که با ایران قرارداد نبندند و درنهایت قرارداد با «توتال» به امضا رسید. اما نفت آنقدر با مسائل سیاسی آمیخته است که باید طبق گفته ایشان، هوشیار باشیم. ژاپنیها هم در آن زمان آمدند و بعد از یکسری از تحریمها رفتند و به قراردادهایی که بسته بودند، پایبند نماندند. حتی چینیها و روسها هم چنین کردند. لوکوک اویل، ایمپکس و سینوپک قراردادهایشان را به دلیل تحریم انجام ندادند.
مگر پایبندی به قرارداد و جریمه در صورت عدمتعهد در قراردادها ذکر نشده بود؟
پایبندی به قرارداد وجود دارد. اما قراردادی داریم که شروع نشده و قراردادی است که تازه قرار است شروع شود. طرفین، منافع خودشان را در نظر میگیرند. شرکتی که درحالحاضر بیشترین منافعش را از آمریکا به دست میآورد و اگر قرار باشد با ایران همکاری کند منافعش را از دست میدهد، مسلما این کار را نمیکند یا اگر وسط کار باشد مثل چینیها، یا ژاپنیها که در مقابل تهدیدات شدیدی قرار گرفتند، کار را طبق بند فورسماژور قرارداد، واگذار میکند.
محدودیتهایی که برای ویزای مسافران به ایران طبق مصوبه آمریکا ایجاد میشود، تا چه اندازه بر قراردادها تأثیر خواهد داشت؟
درحالحاضر این محدودیت به تصویب رسیده و ممکن است بر قراردادها تأثیرگذار باشد. اما باید در نظر داشت ویزا گرفتن از آمریکا برای یک مدیر شرکت «بیپی» یا «شل» کار خیلی مشکلی نیست. کاری ندارد میتوانند در سایت این کار را انجام دهند. فقط باید اعلام کنند ایران بودهاند اما همین عمل نیز ممکن است مورد علاقهشان نباشد. درنتیجه یکسری از اشخاص مهم شرکتها ممکن است نخواهند به ایران بیایند. در این صورت ممکن است در این قراردادها، با بخش خصوصی ایرانی شریک شوند. حتی این نیامدنها ممکن است کمی به تقویت بخش ایرانی کمک کند و شرکتهای خارجی مجبور شوند یک تیم بسیار قوی ایرانی را کنار خودشان داشته باشند.
گفته میشود سفر رؤسای شرکتهای خارجی به ایران نوعی شو است که برای کشورهای دیگر نمایش داده میشود و این رفتوآمدها نوعی قدرتنمایی در منطقه است. این نگاه را قبول دارید؟
فکر نمیکنم هدف ایران قدرتنمایی باشد و رؤسای شرکتهای بینالمللی هم بازیگر تئاتر باشند که بخواهند در این شو که شما میفرمایید، بازی کنند. هدف ایران به عنوان کشوری که یکی از بزرگترین ذخایر نفت و گاز دنیا را دارد، تعامل با شرکتهایی که بهترین تکنولوژی را دارند و جذب سرمایهگذارانی که میخواهند در این حوزه وارد شوند، است. ممکن است در کنار هدف ایران، این اتفاقها به عنوان قدرتنمایی برآورد شود. اگر مسئله سیاسی و تحریم کنار گذاشته شود، سرمایهگذاران خارجی برای منافع خود به ایران خواهند آمد که همین امر به عنوان قدرت برای ایران محسوب خواهد شد. اینطور نیست تصور کنید ایران برای قدرتنمایی از یکسری شرکتها دعوت کرده است.
درباره کاهش قیمت نفت گفته میشود احتمال دارد تا حدود ٢٠ دلار هم کاهش قیمت داشته باشیم. به نظرتان تا این اندازه ریزش قیمت خواهیم داشت و این موضوع برای ایران فرصت است یا تهدید؟
قیمت نفت را تقریبا کسی نمیتواند پیشبینی کند. مسائل مختلفی در این امر دخیل است از جمله مسائل سیاسی و اقتصادی. درحقیقت پیشبینی قیمت نفت بسیار مشکل است و هرکسی بتواند درست پیشبینی کند، میتواند منفعت زیادی ببرد. من اگر میتوانستم درست پیشبینی کنم قیمت نفت کجا میرود، مطمئنا وضع مالی بهتری داشتم. عرضه و تقاضا بخش مهمی از مسئله قیمت نفت است. تقاضا برای نفت به دلیل رکود بینالمللی و مسائل مختلف پایین آمده. در عین حال، عرضه نفت به دلیل سرمایهگذاری در «شیلگس» آمریکا و افزایش تولید عربستان به دلیل مسائل سیاسی، بالا رفته است. علاوه بر آن، طبق روانشناسی بازار، تقاضا احتمالا بهسرعت بهتر نخواهد شد و احتمالا ایران هم با آمدنش به بازار نفت بیشتری عرضه میکند و از نظر روانشناسی، قیمت نفت را پایین میآورد. همه این اتفاقات ممکن است عوض شود. به این صورت که طبق پیشبینی کارشناسان که درست هم است، وقتی قیمت نفت پایین میآید هزینه تولید خیلی از چاههای نفت از هزینه عملیاتی آنها بیشتر میشود، درنتیجه دیگر ارزش تولید ندارند. شیلگس و خیلی از تولیدهای نفتی در دریای شمال، برزیل و... اقتصاد تولیدشان بههم میریزد و کاهش پیدا میکند. این کاهش، تقریبا مسلم است، اما نمیدانیم میزانش چقدر است. مثلا پیش از این مؤسسه معتبر مالی «گلدمنساکس» اعلام کرده بود هزار میلیارد دلار از طرحهای انرژی جهان یا به تعلیق افتاده یا حذف شدهاند. اینها تحولات عمدهای است که اتفاق میافتد. بهطورکلی، در سال آینده عرضه نفت کم میشود چون نفتهای پرهزینه نمیتوانند تولید شوند. از طرف دیگر بازاری داریم که زمانی نفت صد دلاری را خریداری و سعی میکرده با صرفهجویی کمتر خرید کند، حالا نفت ٣٠ دلار شده است، تقاضا برای نفت ٣٠دلاری بهمراتب بیشتر از نفت صددلاری است که این امر اثر خود را در بازار خواهد گذاشت، اما زمانش برای ما مشخص نیست. هر دو این اتفاقات، عرضه کم و تقاضای زیاد، باعث بالارفتن قیمت نفت خواهد شد. دراینمیان آنهایی که ظرفیت تولید بالا دارند و میتوانند بازار را اشباع کنند، باقی میمانند که مهمترینشان عربستان است. البته این دو کشور هم تا حدی میتوانند این کار را انجام دهند. پس اگر در میانمدت نگاه کنیم احتمال اینکه قیمت نفت از این میزان کمتر شود، کمتر از آن است که بیشتر شود.
این اتفاقها برای ما بهمنزله فرصت خواهد بود؟
کمشدن تولیدات نفتهای گران فرصت است چون تولید نفت ما ارزانتر است و فرصتی برایمان ایجاد میشود که شرکتهای بینالمللیای که در ایران سرمایهگذاری میکنند، دسترسی به نفتی با تولید ارزانتر را داشته باشند.
ایران برای تولید هر بشکه نفت چقدر هزینه میکند؟
کسی نمیداند. ارقامی گفته میشود اما واقعا مشخص نیست. بههرحال از ٣٠ دلار کمتر است. البته هزینه تولید عربستان و عراق هم کم است و عراق شاید کمترین هزینه تولید را داشته باشد، اما کشورهای زیادی هم هستند که تولیدشان هزینهبر است. مثلا هزینه تولید نفت دریای شمال بالای ٤٠ دلار است. تولید نفت در بسیاری از جاهای آمریکا واقعا هزینهبر است. هزینه تولید شیل هم بین ٤٠ تا ٦٠ دلار پیشبینی میشود. در این صورت خیلی از تولیدها متوقف خواهد شد و ممکن است برای ما فرصت باشد، به شرط اینکه در قراردادها انعطافپذیر باشیم و سرمایه را جذب کنیم که وقتی قیمت بالا رفت، استفاده کنیم. باید برای سرمایهگذاران جذابیت ایجاد کنیم که آنها در شرایط فعلی، میلیاردها دلار در حوزههای نفت و گاز ما سرمایهگذاری کنند.
از آنجا که بودجه بسیاری از کشورهای عضو اوپک با نفت بسته میشود و کشورهای غیراوپک نیز به قیمت نفت تا حدود بالایی وابستهاند، نیاز به همکاری بیشتری است که میزان عرضه در بازار مصرف، کنترلشده باشد. آیا این همکاری رخ خواهد داد؟
به نظر من خیر. چون مسائل سیاسی بسیار پررنگتر از توجه به مسائل اقتصادی در این کشورهاست. اختلاف عربستان سعودی با ایران، بر سر یکی، دو دلار قیمت نفت نیست و خیلی عمیقتر است. عربستان با روسیه هم بازار رقابت دارد و تعامل برای اینکه قیمت نفت را بالا ببرند که ممکن است به سود عربستان نباشد. درواقع امکان تعامل در اوپک در شرایط فعلی خیلی کم است. اوپک سقف تولید ٣٠ میلیون بشکه داشته و ظاهرا تغییر نکرده است. اگر سقف ٣٠ میلیون بشکهای را دوباره در نظر بگیرند و کشورها روال قبلی را رعایت کنند، یک میلیون و ٧٠٠ هزار بشکه در روز از عرصه خارج میشود که حتما قیمتها را به ٦٠ دلار در بشکه برمیگرداند. البته باز هم مسائل سیاسی جلو این اتفاق را تاکنون گرفته است. به نظر من این همکاری حتی در داخل اوپک هم اتفاق نخواهد افتاد.
نظر شما درباره این دیدگاه چیست که گفته میشود حتی اگر افت قیمت نفت ادامهدار باشد و به ٢٠ دلار هم برسد، ایران نباید بازار را ترک کند؟
کاملا با آن موافقم که نباید بازارمان را به خاطر یکی، دو دلار به دست دیگران بسپاریم. باید این بازار درازمدت را داشته باشیم. به خاطر تحریم، بازار را موقتی از دست دادهایم و نباید اجازه دهیم این اتفاق دائمی شود. فراموش نکنید مسئله فقط صادرات نفت نیست، مسئله این است وقتی حجم صادراتی نفت ما یکهشتم عربستان و یکسوم عراق است، وضعیت اقتصادی کشور تحتتأثیر قرار میگیرد و ارزهای حاصل از فروش نفت عاید آنها شده و نصیب ما نمیشود. این اتفاق میتواند منجر به خرید اسلحه در این کشورها شود و موقعیت استراتژیک ایران را به خطر بیندازد. موقعیت استراتژیک ما بستگی به قدرتمان در مؤلفههای مختلف از جمله گاز، نفت، جغرافیا، نیروی انسانی و... دارد. نباید این قدرت را بهراحتی از دست بدهیم.
به نظرتان قیمت نفت ٣٥ تا ٤٠دلاری در بودجه، رقمی متناسب با واقعیت است؟
این امر مسئلهای کاملا سیاسی- اقتصادی در دولت است. از ارقام خبر ندارم و پیشبینی اینکه بودجه روی چه قیمتی بسته شود بهتر خواهد بود، در حد گمانهزنی است.
به نظرتان بهتر است با کدامیک از شرکتهای خارجی همکاری داشته باشیم؟
ما به تکنولوژی و سرمایه نیاز داریم. درحالحاضر تکنولوژی در خیلی از شرکتهای کوچک هم هست و میتوانند به ما کمک کند، اما ممکن است این شرکتهای کوچک، سرمایه نداشته باشند. علاوه بر این، مدیریت حوزههای نفتی و تصمیمگرفتن درباره بهترین راهکار برای توسعه این حوزهها، کار شرکتهای محدودی در دنیاست. حوزههای نفت و گاز ما در دنیا از بهترینها هستند و بههمیندلیل هم بهترین تکنولوژیها را باید در آنها به کار بگیریم. بنابراین باید شرکتهای برجسته دنیا را تشویق کنیم که در این بخشها حضور پیدا کنند. چینیها، هندیها و تا حدودی ژاپنیها، هیچوقت تولیدکننده اصلی نفت و گاز نبودهاند و اغلب مصرفکننده بودهاند و از آمریکا، انگلیس و فرانسه کپی کردهاند. شرکتهای اصلیای که در آمریکا و اروپا هستند، به نظرم باید در اولویت باشند. ممکن است این شرکتها با چین و هند هم در تعامل باشند، ما باید بدون مسائل سیاسی، بهترینها را برای حوزههای نفتیمان در نظر بگیریم. ما میخواهیم حوزههایی را توسعه دهیم تا به اهدافی که در سند چشمانداز برای ایران در نظر گرفتهایم، برسیم. بنابراین باید بهترین روش را انتخاب کنیم. اگر این موارد را در نظر بگیریم، نمیتوانیم از هرکسی استفاده کنیم. اگر میخواهیم بهترین روند را به سمت چشمانداز داشته باشیم، باید بهترینهای دنیا را به کار بگیریم.
اشاره کردید برخی از شرکتهای تخصصی در حوزه نفت و گاز در آمریکا هستند و برای حضور در ایران دعوت شدهاند. اما با مشکلاتی در این راه مواجه هستند. اگر قرار باشد این کشورها غیرمستقیم به ایران وارد شوند، از طریق کدام شرکتها اقدام میکنند؟
این مورد را باید خودشان تصمیم بگیرند، اما خیلی وقتها با شرکتهای چینی و ژاپنی تعاملاتی داشتهاند و قبلا در جاهای مختلف سرمایهگذاری کردهاند. ممکن است از طریق این شرکتها یا با شرکتهای اروپایی وارد شوند. مسائل پشتپردهای در شرکتها وجود دارد که واقعا از آنها مطلع نیستیم.
به نظرتان حضور شرکتهای خارجی در کدامیک از صنایع نفت و گاز و پتروشیمی بیشتر خواهد بود؟
بدون شک اروپاییها تمایل بیشتری نشان میدهند و آمریکاییها به دلیل اجازهندادن دولتشان نمیتوانند بیایند. در یک ماه آینده متوجه میشویم مکانیسمی برای ورود این شرکتها وجود دارد یا نه و در صورت وجود مکانیسم، چند شرکت تمایل به سرمایه گذاری در ایران را دارند. اما به اندازه کافی شرکتهای بزرگ با تکنولوژی پیشرفته وجود دارند که با ایران کار کنند.
به نظرتان پتروشیمی جذابیت بیشتری برایشان دارد؟
پتروشیمی هم چالشهای خود را دارد چون قیمت نفت و گاز در فرمول درازمدت باید ارائه شود. وقتی قیمت گاز مشخص نیست، پتروشیمی اصلا معنی ندارد چون برای آغاز کار در حوزه پتروشیمی، سه تا چهار سال زمان نیاز است تا یک واحد احداث شود و مشخص نیست بعد از پنج سال قیمت گاز چطور خواهد بود. باید قیمتهای آتی طبق فرمولی ارائه شود که بدانند در ١٠ سال آینده برای سرمایهگذاری چه وضعیتی خواهند داشت. درواقع ما باید سرمایهگذاری را تسهیل کنیم، اما هنوز در حوزه صنایع گاز چنین نکردهایم و هر روز مسئولان حرف جدیدی میزنند.
منبع: شرق