گفتوگوی «شهروند - یاسر نوروزی» با چند ناشر درباره ویروسی که این روزها به جان بازار کتاب افتاده است
چاپ پنجاهم؟ صدم؟ صدوپنجاهم؟ موضوع به کتابهایی برمیگردد که روی جلد آنها نوشتهاند چاپ دوم، سوم، چهارم و غیره. در دهههای گذشته چنین چیزی کمتر شبههای در مخاطبان به وجود میآورد، اما در این سالها حرف و حدیث درباره جعلیبودن چنین عناوینی زیاد به گوش رسیده. از ناشر، مترجم یا نویسنده خاصی اسم نمیبریم که ماجرا به حواشی دیگر نکشد. اما آنها که دستی در بازار نشر دارند، میدانند چه اتفاقی در حال وقوع است. اتفاقی که نوعی ناراستی و فقدان صداقت را به دنبال آورده است و در سالهای آتی بهتدریج هر اعتمادی را در مخاطب میکاهد. زمانی وقتی روی کتابی مینوشتند چاپ دوم، اعتباری برای کتاب بود و احتمال چاپهای دیگر هم میرفت. این روزها اما بعضی ناشران چنان دست و دلبازانه اعداد و ارقام را به جلد کتاب میبندند که دیگر اعتباری برای این تعداد چاپها و تیراژها وجود ندارد. شناسنامه کتاب را باز میکنی و میبینی نوشته ٢هزار نسخه، جلوی تعداد چاپ هم نوشته مثلا هفدهم. اما آیا چنین چیزی صحت دارد؟ در ادامه با بعضی ناشران در اینباره صحبت کردهایم. در واقع پرسیدیم آیا سازوکاری برای مراقبت از عدد صحیح در شناسنامه کتاب وجود دارد؟
کتابهایی که وجود خارجی ندارند!
محسن فرجی
مدیر نشر «خزه»
آیا قانونی برای مطابقت عدد صحیح تعداد چاپ و تعداد واقعی چاپ کتاب از طرف ناشر وجود دارد؟
چنین قانونی وجود ندارد.
پس این اعداد و ارقام میتوانند کاملا غیرواقعی باشند!
بله. مثلا ناشر میتواند در شناسنامه یک کتاب بزند ١٠٠٠ نسخه ولی ٣٠٠ نسخه چاپ کند، بعد ٣٠٠ تای بعدی را بزند چاپ دوم و ٣٠٠ تای بعدی را هم چاپ سوم. هیچ نظارتی هم بر اینکه چه تعداد کتاب چاپ شده است، وجود ندارد. به همین دلیل گاهی میبینیم چاپهایی با اختلاف زیاد در بازار نشر وجود دارد. مثلا چاپ ١٢٤ از یک کتاب را همزمان با چاپ ٩٦ آن در بازار میبینید! چون ناشر نتوانسته این کارش را مدیریت کند و قبل از اینکه نسخههای یک چاپ تمام شود، تعداد بعدی را دوباره وارد بازار کرده است.
یعنی هیچ استعلامی از طرف ارشاد با چاپخانه صورت نمیگیرد؟
قبلا چنین قانونی وجود داشت که میآمدند کتابها را میشمردند تا ناشر به تعدادی که کاغذ گرفته، کتاب چاپ کرده باشد. ولی این قانون برداشته شده. مخصوصا از یک سال گذشته که کلا کاغذ آزاد است و سهمیه کاغذی از طرف وزارت ارشاد تخصیص داده نمیشود، هیچ شمارشی هم صورت نمیگیرد. یعنی شما میتوانی در شناسنامه بزنی ٣٠٠ نسخه ولی پنج نسخه چاپ کرده باشی.
معمولا چه زمانی چنین کاری صورت میگیرد؟
مثلا ناشرانی هستند که غیرفعالاند و برای اینکه پروانه نشرشان باطل نشود، از یک نسخه، پنج تا کتاب چاپ میکنند و آن را به بخش واسپاری وزارت ارشاد میدهند تا در «خانه کتاب» ثبت شود. حالا میبینید در شناسنامه خورده ٣٠٠ نسخه اما ناشر عملا پنج نسخه چاپ کرده. در واقع اساسا آن تعداد کتاب، وجود خارجی ندارد. این در واقع مثالی بود که بگوییم هیچگونه نظارتی در این زمینه وجود ندارد و ناشرانی هستند که احتمالا این کار را میکنند. گاهی هم از این موضوع به عنوان فاکتوری جلب توجهکننده برای مخاطب استفاده میکنند. چاپهای بالا روی جلد کتابها میزنند و به این وسیله مخاطب خودشان را مقهور و مرعوب میکنند. چرا؟ که بگویند مثلا این کتابمان خیلی پراستقبال و پرفروش بوده و به مخاطب به شکل ضمنی بگویند که بیا این کتاب را بخر چون خیلی طرفدار داشته است!
فقدان صداقت، کاهش اعتماد
سمیه نصراللهی
مدیر انتشارات
«مهرگان خرد»
آیا عنوانکردن چاپهای غیرواقعی روی جلد کتاب، روی مخاطب تاثیر دارد؟
تاثیر دارد والا که بعضی از ناشران چنین کاری نمیکردند. چون متاسفانه کسی نمیتواند صحت این قضیه را بررسی کند که آیا وقتی روی کتاب میزنند چاپ سیام، درست است یا نه. البته ناشرانی که سهمیه میگیرند شاید نتوانند چنین کاری کنند، چون تعداد کتابهایشان شمارش میشود.
مابقی ناشران چرا این کار را میکنند؟
ناشرانی که به کاغذ سهمیهای احتیاجی ندارند و با کاغذ آزاد، کتاب چاپ میکنند، ممکن است چنین کاری کنند. چون خیلی روی فروش تاثیر میگذارد. در توضیح باید بگویم یکی از ملاکهای فروش کتاب برای خوانندههایی که خیلی تخصص ندارند، نگاه به تعداد چاپ یا شمارگان کتاب است. در واقع بعضیها به این پارامترها نگاه می کنند تا کتاب را بخرند. برای همین ناشران گاهی بیاخلاقی میکنند و این نوع عدمصداقت را به خرج میدهند.
البته همه ناشران هم نمیتوانند چنین کاری کنند، چون باید بابت هر چاپ و تعداد تیراژ مبلغی به مترجم یا مولف بدهند.
بعضی از ناشران، ابتدای قرارداد، کتاب را یا کامل یا کلمهای میخرند. این نوع قراردادها در کتابهای ترجمه بیشتر است. اما درباره کتابهای تالیفی زمانی اتفاق میافتد که ناشر و نویسنده با نوعی توافق ماجرا را جلو میبرند؛ در واقع هر دو میدانند که کتاب به چاپ دوم و سوم نمیرسد، ولی تعداد چاپها را دائم روی جلد بیشتر میزنند! چطور میشود فهمید؟ قطعا شما هم مثل من دیدهاید که کتابی داشته چاپ میشده، اما همزمان چاپ سوم و پنجم و هفتمش هم در بازار بوده! البته هر چقدر آدمها در این زمینه حرفهایتر باشند و ناشران، نویسندگان و مترجمان صادقتری به این بازار معرفی شوند، این قضیه کمرنگتر خواهد شد. چون باید توجه داشت این کار علاوه بر جنبه غیراخلاقی و بیاعتمادی که ایجاد میکند، مخاطبان غیرحرفهای را هم دلزده میکند. چون این نوع مخاطبان خیلی روی این مسائل تمرکز دارند که آیا کتاب جایزه گرفته یا نویسنده یا مترجم و ناشر خاصی آن را درآورده، چاپ چندم رفته، چقدر تیراژ داشته و غیره. مخاطبانی که تحتتاثیر این قضایا قرار میگیرند، وقتی ببینند که چنین آمارهایی به شکل غیرواقعی ساخته میشود، بعدها هم به همین موضوع ارجاع میدهند و اعتمادشان از بین میرود. یعنی با خودشان میگویند مثلا اگر این کتابها اینقدر ضعیف بوده، چطور ٥٠هزار جلد مثلا فروش رفته یا مثلا پنجاه، شصت تا چاپ رفته؟ اینها خودش سنگ محک خوب بودن یک اثر را پایین میآورد و در این سالها دیدهایم چه آسیبی به اعتماد مخاطب وارد کرده و آسیب آن رفتهرفته بیشتر هم خواهد شد.
کلاهبرداری با رانت دولتی
یحیی ساسانی
مدیر نشر «افکار جدید»
اول از اینجا شروع کنیم که سازوکار غالب برای اینکه ناشر به چاپ بعدی یک کتاب برسد، چیست؟
وقتی کتابی چاپ میشود، باید برای آن کتاب اعلام وصول از وزارت ارشاد اخذ شود. بنابراین شما نمیتوانید در حالی که هنوز برای چاپ پنجم کتابتان اعلام وصول نگرفتهاید، بروید و مثلا برای چاپ ششم اقدام کنید!
برای گرفتن اعلام وصول چه تعداد کتاب لازم است؟
نکته اینجاست که برای این جریان حدودا پنج جلد کتاب لازم دارید که به وزارت ارشاد ببرید. در واقع شما این چند جلد را به عنوان نمونه به وزارت ارشاد میدهید و میگویید من این کتاب را چاپ کردهام. بنابراین شما میتوانید هر هفته کار را بدهید به افرادی که چاپ دیجیتال میکنند و چند جلد چاپ کنید. در واقع این از نظر قانونی امکانپذیر است. اما صحبت من این است که این کار اصلا به چه دردی میخورد؟ چرا این کار باید انجام شود؟
یعنی چنین عناوینی روی جلد کتاب فایدهای ندارد؟
کتاب اگر صاحب مولف یا مترجم باشد و شما با او قراردادی داشته باشید، باید بابت هر چاپ، حقالتالیف یا حقالترجمه بدهید و خب این کار به ضرر شماست. چرا؟ چون شما به عنوان ناشر کتاب را چاپ نکردهاید و فقط اعلام وصول گرفتهاید. تیراژ هم به همین شکل است. بابت آن هم به مترجم یا مولف بدهکار میشوید. بنابراین وقتی کتابی مولف یا مترجمی دارد که شما با او قرارداد دارید، چنین کاری اصلا امکان ندارد و حماقت محض است. چه کسی اصلا میآید چنین کاری کند؟ این کار درباره کتابهایی ممکن است که مولف یا مترجم یا حقالتالیف و حقالترجمه ندارند. مثلا کتاب متعلق به چند دهه پیش است و مولف یا مترجش مثلا چهل، پنجاه سال پیش فوت کرده. خیلی از این کتابها وجود دارند و شما میتوانید روالی را که گفتیم انجام بدهید و به جایی هم بدهکار نمیشوید، ولی باز هم چه فایدهای دارد؟ چه امتیازی دارید؟ شما سه تا پنج کتاب میبرید میدهید چاپهای دیجیتالی برایتان درست میکنند، ١٠٠هزار تومان، ٢٠٠هزار تومان هزینه میکنید و درنهایت میبرید وزارت ارشاد اعلام وصول میگیرید. خب این چه فایدهای دارد؟
اگر ناشر کتاب را از مترجم یا مولف خریده باشد، دیگر نیازی نیست بابت هر چاپ به او مبلغی بدهد. بنابراین میتواند روی جلد کتاب به شکلی غیرواقعی بزند چاپ دهم تا نظر مخاطب را جلب کند!
بله، در این موارد جنبههای تبلیغاتی مدنظر است. در واقع اگر بخواهیم ببینیم این کار چه زمانی انجام میشود، در روال عادی و بهطور طبیعی این کار برای ناشر فایدهای ندارد. معمولا هم اینطور نیست که اگر روی کتابی نوشته باشند چاپ صدم، عدهای بروند و آن کتاب را بخرند. مخاطب وقتی کتاب را میخرد که واقعا به این تعداد چاپ رسیده و دهانبهدهان چرخیده باشد.
پس شما هیچ فایدهای برای ناشر نمیبینید که چنین کاری بکند؟
چرا. به نظر من فقط زمانی فایده دارد که برای کتاب، کاغذ دولتی داده باشند. وقتی به کتابی کاغذ دولتی بدهند، آنوقت این امکان به وجود میآید که شما سه، چهار تا کتاب دیجیتالی درست کنید و بعد ببرید وزارت ارشاد اعلام کنید و در واقع با نوعی ترفند و فریبکاری، بابت آن تعداد چاپی که اعلام کردهاید، کاغذ سهمیه دولتی بگیرید. بعد کاغذ را ببرید در بازار آزاد بفروشید و از آن سودی ببرید که کلاهبرداری است. وگرنه در شرایط عادی مثل الان که کاغذ دولتی وجود ندارد (یا لااقل میشود گفت برای خیلی از ناشرها وجود ندارد) تنها فایده این کار میتواند همان استفاده تبلیغاتی باشد که گفتم.