در حالی ارزش معاملات روزانه بورس تهران به بیش از دو هزار میلیارد تومان رسیده است که این مساله همزمان با ورود فعالان بیشتری به این بازار فرصتی استثنایی را برای اقتصاد کشور به وجود آورده است. یکی از اصلیترین مجهولات برای سیاستگذاران عامل انتظارات است که راهی جز مکانیزم بازار برای شناسایی آن وجود ندارد. در این میان، بورس میتواند با استفاده از ابزارهای مالی مورد استفاده در دنیا، چنین شناختی را برای تصمیمگیران ایجاد کند و از لایههای ناشناخته متغیرهای مهمی مثل انتظارات تورمی و نرخهای بهره پرده بردارد.
طی دو سال گذشته نرخ دلار تقریبا ۵/ ۳ برابر شده و این درحالی است که ارزش معاملات روزانه سهام در همین مدت حدودا ۱۵ برابر شده است. این امر نشاندهنده فرصتی بیسابقه در اقتصاد کشور پس از اقبال عمومی به بورس تهران است. فارغ از تعلل مکرر مقامات بورسی، سیاستگذار اقتصادی نیز بهنظر میرسد توجه زیادی به این مساله ندارد. بازاری که اساسا قطبنمای سیاستگذاران در دنیاست به ویترینی محدود به نوسان شاخص کل تنزل یافته است، حال آنکه مکانیزم قدرتمند بازار در بورسها میتواند انتظارات بهعنوان یکی از مهمترین نیازهای سیاستگذاری را در اختیار قرار دهد. شناخت سازوکار بورس چه اهمیتی دارد؟ چه تجربه موفقی در دنیا و ایران وجود دارد؟ چرا نسبت به آنها غفلت میکنیم؟ مهمترین پرسشهایی است که در ادامه بررسی میکنیم.
راه عبور از سیاستگذاری کور
تصمیمهای اقتصادی عموما با پارامترهای متعددی مواجه است که در نهایت به سختی میتواند پیشبینی دقیقی از واقعیت ارائه دهد زیرا ذات کنشگر انسانها مانع از ثبات متغیرها و در نتیجه خطا در تصمیمگیری میشود. بر این اساس، یکی از مهمترین نیازهای هر سیاستگذار انتظاراتی است که فعالان یا همان کنشگران اقتصادی دارند. به عبارت سادهتر، اینکه بدانیم اکنون چه نیازهایی وجود دارد و واکنش احتمالی به تغییر سیاستها چه خواهد بود از تصمیمات کور در عرصه اقتصادی جلوگیری میکند. بهعنوان نمونه فرض کنید میخواهیم درباره نرخ سود بانکها تصمیم بگیریم؛ بهطوری که سرمایه زیادی از بانک خارج نشود و از آنسو، فشار زیادی بر سرمایهگذاران اقتصادی که قصد گرفتن وام دارند وارد نشود. برای این منظور به انتظارات از تورم و بازده سرمایهگذاری نیازمندیم تا بتوان نرخ بهره دقیقتری را هدفگذاری کرد. چگونه میتوان چنین شناختی را از فضای اقتصادی با میلیونها کنشگر بهدست آورد؟
بازار، بهترین مکانیزم شناخت
با عبور از جوامع کوچک قبیلهای که نیازهای مردم در آن توسط رئیس قبیله قابل شناسایی بود و گسترش جمعیتهای میلیونی انسانی، دیگر شناخت نیازها توسط یک فرد یا گروهی از روسا امکانپذیر نیست. بر این اساس به گفته هایک، اقتصاددان و فیلسوف بزرگ قرن بیستم، نیاز به «تقسیم شناخت» داریم. به این معنا که چون یک فرد به تنهایی نمیتواند همهچیز را بداند (یا بشناسد) باید موضوع شناخت را بین افراد مختلف تقسیم کرد. این دقیقا مشابه سازوکاری است که آدام اسمیت، اقتصاددان قرن هجدهم، بهعنوان «تقسیم کار» مطرح میکند. اسمیت میگوید چون هر فرد قدرت انجام همه کارها را ندارد باید کارها تقسیم و در نتیجه تخصصی شوند. در مورد شناخت نیز هایک معتقد است باید تقسیم شناخت صورت بگیرد که در اینجا مکانیزم بازار بهترین راه برای دستیابی به این امر است.
در بازار قیمتها بهعنوان واحد اطلاعرسانی برای بازیگران مختلف عمل میکند و مشارکت آزاد هر بازیگر با شناخت محدود خود، در نهایت پازل شناخت را تکمیل میکند. بنابراین در جوامع بزرگ کنونی هیچ ابزاری بهتر از بازار نمیتواند به شناخت دقیق منتهی شود. حال این پرسش میآید که چرا از این ابزار بسیار مهم و ضروری استفاده نمیشود؟
شکلگیری بورس در جهان؛ برخورد ویترینی در ایران
اساسا در دنیا، بورسها با همین هدف ایجاد شدند؛ یعنی بورس چیزی جز یک مکانیزم واقعی برای شناخت از شرایط نیست. مثلا اولین بورسهای شکلگرفته در حوزه بورس کالا و مرتبط با محصولات کشاورزی بود. تجربه انسانی نشان میداد برای جلوگیری از اتلاف منابع و سرمایهگذاریهای کور، افراد نیاز دارند انتظار سایر کنشگران اقتصادی را بشناسند. بورسها کمک میکردند تا تجار و کشاورزان که هرکدام در گوشه و کنار شهرها بخشی از اطلاعات لازم را در اختیار داشتند از طریق مکانیزم بازار (عرضه و تقاضا) این دانشهای فردی را به اشتراک بگذارند و در نتیجه بهرهوری در حوزه کشاورزی افزایش یافت.
تجربه همین رفتار در کشور خودمان مثال بسیار جذابی است؛ هر ساله میشنویم فلان محصول کشاورزی (همین امسال گوجهفرنگی) به علت کمبود کاشت در بازار دچار مشکل و جهش قیمتی شده است. سال بعد مجددا همین محصول احتمالا با مازاد عرضه و دورریز فراوان مواجه خواهد شد. گویی کشاورزان مشابه رانندهای عمل میکنند که به جای نگاه به جاده پیشرو، از تصویر پشتسر در آینه خودرو رانندگی میکنند. به وضوح نیاز به اطلاع از انتظارات، گریبانگیر کشاورزان است که بورسها چنین نقشی را میتوانند بازی کنند.
این مثال ابتدایی در اقتصادهای پیچیده کنونی میتواند اشکال دیگری پیدا کند. مثلا در بورسهای توسعهیافته دنیا، ابزارهای متعددی وجود دارند که نرخ تورم، نرخ سود و حتی تصمیمات بانکهای مرکزی را پیشبینی میکنند. یعنی بازاری شکل گرفته که در آنها میتوان انتظارات کنشگران اقتصادی را از این متغیرهای کلان شناسایی کرد. در سطح خُرد نیز بازارها میتوانند انتظارات از سرنوشت شرکتها را که با طرحهای توسعهای و سیاستهای مدیران آنها مرتبط است پیشبینی کنند. البته این به معنای نبود خطا در بازارها نیست، بلکه این بهترین مکانیزم ممکن برای کشف سوالات متعدد اقتصادی است.
این درحالی است که اساسا بورس در کشورمان، نه از سر شناسایی نیازهای واقعی، بلکه فقط برای آنکه بگوییم ما هم پیشرفت کردهایم ایجاد شده است. همین عامل است که منجر شده به جای تمرکز بر نقشی که بورس میتواند بر کارآیی اقتصاد داشته باشد، بیشتر توجه مسوولان معطوف به نوسانات شاخص کل است که جز یک عدد کلی، هیچ خاصیت دیگری ندارد. این برخورد ویترینی با بازار سرمایه سهم مهمی در روند کل اقتصاد کشور داشته و نتوانستهایم هنوز از دستاوردهای مهم «بازار» استفاده کنیم. تا جایی که میبینیم حتی روسای مختلف، بیش از آنکه به کمکهای واقعی که بورس به اقتصاد در دوره آنها کرده اشاره کنند، کارنامه خود را به بازدهی بورس نسبت میدهند که اتفاقا بیربطترین معیار عملکردی آنهاست.
فرصت بیسابقه بورس تهران
این موضوع در شرایطی که بازار سرمایه کشورمان در فاز توسعه شگفتانگیزی به سر میبرد اهمیت بیشتری مییابد. متاسفانه سیاستگذار بورسی استفاده اندکی از این فرصت برای تعمیق بورس از طریق عرضههای اولیه، افزایش سهام شناور شرکتها و تسهیل شرایط افزایش سرمایه کرده است. در این شرایط، سیاستگذار اقتصادی باید با شناخت این وضعیت استثنایی بتواند در جهت کسب بهره بیشتر وارد میدان شود. ابزارهای بورسی در حوزههای مختلف میتوانند قدرت بیبدیلی برای سیاستگذار ایجاد کنند که در تصمیمگیریها با موفقیت بالایی عمل کنند.
اما چرا معتقدیم بورس امروز فرصتی استثنایی است؟ نگاهی به آمارهای معاملاتی تاییدی بر این ادعاست. طی سال ۹۶، یعنی حدود دو سال قبل، میانگین ارزش معاملات روزانه سهام کمی بیش از ۱۳۰ میلیارد تومان بود. این عدد اما در شرایط کنونی به ۲۰۰۰ میلیارد تومان (فقط در بورس) رسیده و بهطور میانگین نیز از ابتدای سال نزدیک ۱۳۰۰ میلیارد تومان بوده است. این هجوم پولهای زیاد، فعالان بیشتری را راهی بازار سرمایه کرده است که میتوانند در تعیین انتظارات اقتصادی نقشآفرین باشند.
مطابق آمارها، تعداد کدهای سهامداری هفته گذشته از ۱۲ میلیون نیز فراتر رفته و روز به روز نیز در حال افزایش است. به گزارش «سمات»، از ابتدای سالجاری یک میلیون و ۸۰۰ هزار نفر کد فعال داشتهایم (کدهایی که حداقل یک معامله در این مدت داشتهاند). در این میان، ۴۵۰ هزار کد معاملاتی حداقل هفتهای یک معامله انجام دادهاند.
تجربه «سود» در بازار بدهی
چنین فرصتی در بازار سرمایه در شرایطی ممکن است تکرار نشود که حتی نگاه به تجربههای معدود داخلی باید انگیزه قدرتمندی برای توجه بیشتر سیاستگذار ایجاد کند. بازار بدهی که از روز اول مخالفان زیادی داشت، پس از مدتی تبدیل به یک بازار نسبتا قدرتمند شد که به سیاستگذار پیام قابل اتکایی درباره نرخ سود میداد. این درحالی بود که پیش از آن همواره بانکمرکزی برای تعیین این نرخ با مشکل جدی مواجه بود و دعوایی همیشگی میان اقتصاددانان برای تعیین انتظارات واقعی از عدد بهره به چشم میخورد. این درحالی است که نرخ سود اسناد خزانه اسلامی توانسته طی سالهای اخیر در این زمینه دید دقیقتری را به سیاستگذار و فعالان اقتصادی بدهد. مثلا سال ۹۷ با افزایش تب بازارها و افزایش شدید انتظارات تورمی، نرخ سود «اخزاها» به ۳۰ درصد نیز رسید که سیگنال دقیقی به سیاستگذار برای آگاهی از انتظارات جامعه بود. فدرال رزرو آمریکا همواره در تصمیمگیریهای خود توجه ویژهای به انتظارات فعالان والاستریت درباره ابزارهای مالی مرتبط با تورم و نرخ بهره دارد. وضعیتی که مشاهده میشود در بلندمدت به هماهنگی نزدیکی میرسد و حتی سیاستگذار میتواند آثار هیجانی برخی سیاستها را با مکانیزم بازار به حداقل برساند و قدرت نفوذ بیشتری بر انتظارات فعالان اقتصادی داشته باشد.
تورم و ۴۲۰۰ از نگاه بورسبازان
پس از ارائه بودجه سال ۹۹ بازیگران بورس تهران واکنشهای متعددی نسبت به این ماجرا داشتند که در خلال رفتارهای آنها در گروههای مختلف قابل ردیابی است. مثلا خریدهای متعددی که در گروههای وابسته به کالاهای مصرفی انجام میشود نشاندهنده انتظارات بالای بورسبازان از تورم آینده است. همچنین، توجه به برخی گروهها که از دلار ۴۲۰۰ استفاده میکنند تاکید میکند فعالان بازار انتظار ندارند این گروهها در سال آینده قادر به استفاده از این ارز ارزان باشند. این نشانههای ضمنی که میتوان درباره هر صنعت بورسی و متغیرهای اقتصاد کلان در خلال معاملات جویا شد، باید به نحو مطلوبتری مورد استفاده قرار گیرد. استفاده از ابزارهای مالی در دنیا که آزمون خود را نیز پس دادهاند میتواند نقش موثری در این وضعیت داشته باشد و اقدامی جدی در این گام بهصورت یک دومینوی قدرتمند برای اصلاحات اقتصادی عمل خواهد کرد.
منبع: دنیای اقتصاد