دکتر مهدی زیبائی از الگوی روابط درون گروههای آموزشی دانشگاهها در واگذاری تدریس دروس به افراد بیصلاحیت، انتخاب کمیتههای علمی همایشهای تخصصی بر پایه روابط شخصی، در نظر گرفتن امتیازات فراقانونی برای افراد خاص تا اعطای پستهای اجرایی به افراد بعضا نالایق در بدنه اجرایی دولت با توجه به روابط خانوادگی یا گرایشهای سیاسی ایشان، همگی نشانههایی از روابط ناسالم قدرت هستند.
این روابط ناسالم اگر فراگیر شود، مانع تحقق توسعه در کشور هستند. در این راستا، برقراری الگوی مناسب قدرت در یک جامعه علاقهمند به توسعه منوط به گذار از شرایطی است که «تالکوت پارسونز» آن را در پنج بخش مجزای روابط شخصی، خاصگرایی، جمعگرایی، انتساب و نقشهای عام دستهبندی کرده است.
منظور از روابط شخصی اولویت ارتباطات فردی بر کارکردی اجتماعی در یک نظام سیاسی است. به عبارت دیگر، روابط شخصی صرف نظر از نتایج آن برای جامعه، عامل اصلی تعیین جایگاه افراد در یک سیستم به حساب میآید. خاصگرایی ترجمان «عصبیت جاهلی» ابنخلدون در عصر جدید است که باعث محدود شدن روابط قدرت به یک جامعه نسبتا کوچک و نادیده گرفتن ظرفیتهای موجود در یک کشور میشود. جمعگرایی دلالت بر ارتباطات بشری در یک جامعه سنتی دارد که به دنبال تحقق خیر عامه در پرتو تامین سعادت جمع است. با توجه به سوءاستفادههای صورت گرفته از قدرت در پوشش تامین سعادت عمومی و دنبال کردن منافع فردی به نام جمع در بستر شعارهای پوپولیستی، به نظر میرسد تحقق سعادت افراد بهطور جداگانه در یک جامعه بزرگ نقش برجستهتری در تامین خیر عمومی خواهد داشت. انتساب از دیگر مولفههای مطرح در روابط ناسالم قدرت است که افراد نه بر پایه شایستگیهای فردی بلکه بر اساس منزلتهای انتسابی به کار گرفته میشوند. در این راستا، ظهور افراد نالایق در سطوح مختلف پستهای اجرایی و سوءاستفادههای احتمالی افراد مورد بحث از قدرت نشانه تقدم انتساب بر اکتساب در روابط ناسالم قدرت است. عامگرایی نقشها در مقابل تفکیک آنها عاملی دیگر در فراهم کردن روابط ناسالم قدرت در یک جامعه محسوب میشود. در جوامع سنتی غالبا نقشها در هم آمیخته است و در این بستر راه سوءاستفاده از قدرت برای افراد صاحب منصب هموارتر است. این در حالی است که تخصصی بودن نقشها موجب شفاف شدن کارکرد افراد و سهولت ارزیابی عملکرد ایشان خواهد بود.
دستیابی یک جامعه به عوامل پنجگانه مورد اشاره پارسونز زمینهساز ظهور شرایط لازم برای شکلگیری روابط سالم در جامعه است. به عبارت دیگر برقراری روابط غیرشخصی در مناسبات اجتماعی، عامگرایی معطوف به پذیرش سایرین صرف نظر از عقیده، نژاد و پایگاههای طبقاتی افراد، توجه به منافع تکتک افراد بهعنوان پیشنیاز تامین خیر عامه، تخصیص پستهای اجرایی بر پایه صلاحیتهای فردی و تخصصی شدن نقش افراد در جامعه از منظر ارزیابی کارکردهای فردی باعث شکلگیری روابط سالم قدرت در جامعه میشود که پیشنیاز جامعه در حال حرکت به سوی توسعه است. آنچه امروز در اکثر بخشهای اداری- سیاسی کشور ملاحظه میشود چیزی است که پارهای از کارشناسان همچون دکتر سریعالقلم آن را خلقوخوی قبیلهای میخوانند. در جامعه مبتنی بر رفتار قبیلگی جریان قدرت محدود به یک بخش کوچک از جامعه است که صرف نظر از ضعفها و کارآمدی احتمالی، امکان تعقیب افراد به جهت اقدامات ایشان وجود ندارد. جریان قدرت در طول یک بازه طولانی صرفا در بین افراد مشخصی برقرار است که در برابر مسوولیت اعطا شده به ایشان پاسخگو نیستند. به عبارت دیگر، ناکارآمدی در اجرای وظایف محوله تاثیری در روند ارتقای مناصب سیاسی-اجرایی افراد ندارد. در این تصویر روابط ناسالم قدرت در جامعه امروز ایران یکی از متغیرهای تاثیرگذار در کندی حرکت کشور به سمت پیشرفت همهجانبه است؛ چرا که عامل انسانی عنصر اصلی در روند توسعه پیشرفت یک کشور به حساب میآید.
منبع: روزنامه دنیای اقتصاد