برخی کارشناسان اقتصادی و فعالان مدنی نسبت به طرح کارورزی انتقاداتی را مطرح کردهاند. اعم از اینکه این طرح منجر به استفاده از نیروی کار تحصیلکرده با قیمت ارزان و بدون تضمین به استخدام میشود. با این حال ثبت نام ۳۰۰ هزار نفری متقاضیان در این طرح نشان میدهد که نیروی کار در ایران آنقدر در شرایط نامناسبی است که حتی برای استخدام به همین حداقلها هم تن میدهد.
به گزارش ایسنا، آمارها میگویند در ایران حدود سه میلیون و ۲۰۰ هزار نفر بیکار داریم. البته آماری که برای بررسی وضعیت بیکاری در ایران چندان محل اتکا نیست چرا که این آمار طبق فرمول ILO محاسبه شده و نمایانگر آن دسته از افرادی است که دولت نتوانسته حتی یک ساعت در هفته برایشان کار ایجاد کند. این در حالی است که به گفته کارشناسان اگر این قید «ایجاد هفته ای یک ساعت شغل»، در نظر گرفته نشود، آمار بیکاری از این ارقام بسیار بالاتر رفته و حدودا به شش میلیون نفر میرسد.
همچنین آمارهای رسمی حاکی از آن است که بیش از ۵۰ درصد بیکاران فارغالتحصیلان دانشگاهی هستند، بنابراین ما با خیل عظیم بیکاران تحصیلکرده روبهرو هستیم. نکته قابل توجه در این میان این است که بنا بر پیشبینیها از امسال سالانه یک میلیون و ۲۰۰ هزار نفر بیکار قرار است به بازار کار اضافه شود.
از سوی دیگر در برنامه ششم توسعه مطرح شده که اگر دولت میخواهد سطح اشتغال را از وضعیت کنونی پائینتر بیاورد باید سالانه ۹۵۰ هزار شغل ایجاد کند. ایجاد ۹۵۰ هزارشغل نیز مستلزم این است که رشد اقتصادی مطرح شده در برنامه ششم توسعه محقق شود و برای ایجاد این رشد و اشتغال متعاقب آن سالانه ۲۰۰ میلیارد دلار سرمایه گذاری لازم است. این میزان سرمایهگذاری باید در شرایطی مورد توجه قرار گیرد، که همه ساله کل درآمد نفتی در ایران در بودجه عمومی کشور مصرف میشود -در حالی که سال گذشته درآمد نفتی کمتر از ۳۰ میلیارد دلار بود- با این وجود دولت باز هم با کسری بودجه مواجه است و علیرغم همه رایزنیها و اقداماتی که دولت یازدهم انجام داد کل آمار جذب سرمایهگذاری خارجی از برجام تا پایان سال ۱۳۹۵ معادل ۲ میلیارد دلار برآورد شد.
نقش وزارت کار
آمار بیکاری در دولت یازدهم هر سال نسبت به سال قیل افزایش یافت. طبق آمارها در بهار امسال نیز آمار بیکاری با افزایش روبهرو بوده است. در دلایل افزایش بیکاری عوامل متعددی ذکر میشود عمدتا ناظر بر اینکه رشد اقتصادی در اواخر دولت دهم منفی شد و آثارش به مرور نمایان شد و همچنین رشد اقتصادی ایجاد شده در دولت یازدهم نیز عمدتا ناشی از نفت بود که اشتغالزا نیست و از همان ظرفیت اشتغالی هم که داشته پیشتر استفاده شده است.
با این حال این انتقادات علیه وزارت کار دولت یازدهم مطرح شد که این وزارتخانه برای ایجاد اشتغال فقط منتظر ایجاد رشد اقتصادی است. به این معنی که اگر قرار باشد سرمایهگذاری انجام شده و رشد اقتصادی در بخشهای اشتغالزا ایجاد شود، آمار ایجاد اشتغال بالا خواهد رفت و اگر رشد اشتغالزا ایجاد نشود وزارت کار تدبیر مشخصی برای خیل عظیم بیکاران نیندیشیده.
در همین راستا بود که وزارت کار چند برنامه را در دستور کار خود قرار داد. یکی از این برنامهها، اجرای طرح کارورزی بود. طرح کارورزی که جامعه هدف آن جوانان فارغ التحصیل است، با لحاظ شرایطی اقدام به بکار گرفتن جوانان تحصیلکرده ۲۷ تا ۳۷ ساله کرده به این ترتیب که با معرفی این افراد به کارگاههایی آنها برای کسب مهارت و به عبارتی کارورزی در آن کارگاهها مشغول به کار شده و در نهایت نیز ماهانه یک سوم پایه حقوق را دریافت کرده و کارفرما نیز موظف است که آنها را بیمه مسئولیت کند.
از نکات قابل توجه در این طرح این است که کارفرما تعهدی در قبال استخدام این افراد نداشته و در صورتیکه از کارشان راضی نباشد میتواند در انتهای کار آنها را استخدام نکند. این امر به ویژه در شرایطی قابل توجه است که حداکثر همکاری با یک کارورز یکسال تعیین شده و ذکر شده است که اگر کارفرما بعد از مدت مقرر از ادامه کار با کارورز بنا بر توجیهات غیر موجه صرف نظر کرد، در نهایت فقط با او چنین برخورد می شود که مثلا تایکسال نمی تواند تقاضای کارورز دیگری کند.
این طرح از ابتدای مطرح شدنش با واکنشهای بسیاری مطرح شد. برخی اقتصاددانان و فعالان مدنی با امضای نامه اعتراضی نسبت به این طرح این نکته را مطرح کردند که این برنامه در راستای ارزانسازی نیروی کار در حال اجراست و موقتیسازی نیروی کار را به دنبال خواهد داشت.
بسیاری معتقدند که دولت موظف است برای جوانان اشتغال ایجاد کند و با ارزانسازی نیروی کار و به کارگرفتن آنها برخی رونق کار در بخش خصوصی بدون اینکه در قبال آن ها تعهدی لحاظ شود، زمینه ساز بیگاری گرفتن از جوانان را فراهم کرده است. در حالی که مسئول این وضعیت دولت است و باید به جای این قبیل طرحها چاره اساسی برای مشکل بیکاری بیاندیشد.
در این راستا، پرویز صداقت گفته است: در ظاهر امر مدعای برنامهریزان و مجریان طرحهایی از قبیل کارانه اشتغال جوانان مقابله با معضل بیکاری جوانان دانشآموختهی دانشگاههاست. چراکه به این ترتیب بخشی از نیروی جوان دانشگاهی جذب برخی فرصتهای شغلی میشوند. در حالی که مسألهی اصلی حق کار شهروندان برای زندگی شرافتمندانه است، نه این که تحت عنوان اشتغال در شرایط بیگاری قرار بگیرند. انگار فردا بگویند برای حل مسألهی بیکاری همه باید به اردوگاه کار اجباری بروند. بله در ظاهر امر اردوگاه کار اجباری هم میتواند مشکل بیکاری را حل کند اما پاسخی به معضلات جامعه نیست.
وی ادامه داده است: اجرای این طرح موقعیت کارگران و کارمندان را آسیبپذیرتر میکند چرا که اکنون کارفرما میتواند از خیل نیروی جوان و ارزانقیمتتری استفاده کند که در اغلب مشاغل غیرتخصصی و نیمه تخصصی میتوانند جایگزین نیروی کار موجود شوند. یعنی اشتغال آنها شکنندهتر میشود، و قدرت چانهزنی کمتری بر سر دستمزد و شرایط کار خواهند داشت.
از این انتقادات گذشته برخی دیگر از اقتصاد دانان هستند که مطرح میکنند، کسانی که چنین انتقادات تندی را علیه طرح کارورزی مطرح میکنند از منظر ایدئولوژیک با آن برخورد میکنند. به هر حال بیکاری شش میلیون نفری در ایران یک واقعیت است که برای حل آن باید اقداملاتی در دستور کار قرار گیرد. عدهای میگویند منتقدان تند و تیز طرح کارورزی بگویند که برای مشکل بیکاری فزاینده در ایران که از آن تحت عنوان «سونامی بیکاری»، در سالهای آینده یاد شده و به زودی شاخص فلاکت کشور را تحت تاثیر قرار خواند داد چه تدابیری اندیشیدهاند، اگر طرح کارورزی طرح بدی است چه پیشنهاداتی را میتوانند در قالب یک طرح خوب مطرح کنند.
در این راستا این موضوع نیز مطرح شد که عدهای در حالی بر انتقادات ایدئولوژیک خود بر طرح کارورزی پافشاری کرده و نوک پیکان حملات آنها کارفرمایان است و سعی می کنند که اکنون کارفرمایان در ایران طیف قابل توجهی را از لحاظ کمی تشکیل نمیدهند.
محسن ایزدخواه، اقتصاد دان میگوید در حالی عده ای به دنبال آن هستند که شکاف بین کارگر و کارفرما را بیشتر و بیشتر کنند که در ایران افراد بسیاری به شغل دلالی و سوادگری مشغول هستند و بدون اینکه سودی عائد کسی کنند و منفعتی به افراد برسانند درآمدهای کلان دارند.
البته انتقادات بر طرح کارورزی بر قوت خود باقی است. بسیاری از کارشناسان ضمن پذیرش کلی چنین طرحهایی که بتواند نیروی کاربیشتری را سر کار بنشاند، میگویند در ابعاد مختلف ایراداتی که این طرح و باقی طرحها دارد میتواند وارد شد و آن را نقد کرده و خواهان اصلاح آن شد.
مثلا حسین راغفر با بیان اینکه این طرح در نهایت قادر نیست بیش از ۴۰ هزار شغل ایجاد کند، مطرح کرده است: از دو منظر این طرح ایراد دارد، ابتدا اینکه باید روشن شود در کارگاههایی که آموزشهای فنی میدهند چه تضمینی است که نیروی کار پس از دریافت آموزشهای لازم تمایلی داشته باشد که در همان کارگاه استخدام شود؟
همچنین باید روشن شود که در کارگاههای اداری کارفرما پس از اینکه یکسال از توان نیروی کار استفاده کرده اقدام به استخدام وی کرده و تصمیم نگیرد از کارورز دیگری با بهای ارزان استفاده کند؟
علیرغم انتقادات مهمی که علیه طرح کارورزی مطرح شده است با این حال آخرین آمارها حاکی از آن است حدد ۳۰۰ هزار نفر در این طرح ثبت نام کردهاند. نکتهای که میتوان آن را اینطور بررسی کرد که آیا وضعیت بازار کار در ایران آنقدر بحرانی است که نیروی کار حاضر میشود با حقوق اندک، بدون تضمین و... تن به کار دهد؟