شنبه, 22 فروردين 1394 14:03

هربرت سایمون کیست؟

 

هربرت سایمون یک دانشمند مشهور امریکایی در علوم اجتماعی و سیاسی است که مشارکت های فکری او بر تفکر وعمل بسیاری از رشته ها تاثیر نموده است .او خود را در مدیریت عمومی و تحقیق در عملیات شروع کرده اما پس از انکه ملاقات هایی در دانشگاه ها داشت به تمام جنبه های مدیریت علاقمند شد .مشارکت برجسته فکری هربرت سایمون در سطح همگانی در سال 1987هنگامی که برنده جایزه نوبل دراقتصادگردیدشناخته شد.از نظر سایمون "مدیریت" برابر با" تصمیم گیری" است وعلاقه عمده او به...

 

سایمون در سال 1916 در میلواکی درایالت مینه سوتای آمریکا متولد شد. او لیسانس خود را در سال 1936 و دکتری را در سال 1943 از دانشگاه شیکاگو گرفت. از سال 1938-1936 نخستین شغل تحقیقاتی خود را در دانشگاه شیکاگو تجربه کرد. او استادی دانشگاه کارنگی ملون، ریاست هیات مدیره موسسه تحقیق در علوم اجتماعی، عضویت کمیته مشاوران علمی رئیس جمهوری، دفتر بودجه ایالات متحده، عضو ممتاز انجمن اقتصاددانان و روانشناسان، و ریاست کمیته علوم رفتاری بنیاد علوم ملی را دارا بوده است.

   هربرت سایمون یک دانشمند مشهور امریکایی در علوم اجتماعی و سیاسی است که مشارکت های فکری او بر تفکر وعمل بسیاری از رشته ها تاثیر نموده است .او خود را در مدیریت عمومی و تحقیق در عملیات شروع کرده اما پس از انکه ملاقات هایی در دانشگاه ها داشت به تمام جنبه های مدیریت علاقمند شد .مشارکت برجسته فکری هربرت سایمون در سطح همگانی در سال 1987هنگامی که برنده جایزه نوبل دراقتصادگردیدشناخته شد.از نظر سایمون "مدیریت" برابر با" تصمیم گیری" است وعلاقه عمده او به تجزیه وتحلیل اینکه تصمیمات چگونه اتخاذ می‌گردند و چگونه ممکن است تصمیمات موثری گرفت.

سایمون معتقداست که در هرنظریه اداری تصمیم گیری باید محور اصلی راتشکیل دهد. هنگامی که افراد برای دست یافتن به هدف معینی فعالیت های خودراهماهنگ  میکنند درواقع  آگاهانه تصمیم میگیرند که چه راهی راازبین طرق مختلف برای عملی انتخاب کنند.او3 مرحله رابرای فرایند کلی تصمیم گیری توضیح میدهد:

1.یافتن موقعیت هایی که تصمیم گیری را میطلبد-فعالیتهای هوشی

2.پدیدآوردن .توسعه وتحلیل احتمالی دوره های عمل-فعالیت طراحی

3.انتخاب یک دوره عمل از عملهایی که دردسترس است-فعالیت انتخاب 

   هربــرت سایمون (HARBERT A.SIMON) به خاطر اهتمامی که دربیان نظریه های جدید اداری و اقتصادی داشته و همچنین کوششهای او در جرح و تعدیل مسائل رفتاری واداری با استفاده از نبوغ فوق العاده و مهارتهایش در مسائل روانشناسی، علوم اجتماعی و کامپیوتر، در سال 1978 مفتخر به دریافت جایزه نوبل گردید.

وی معتقد بود که فعالیت اقتصادی به وسیله هزینه کسب اطلاعات درباره فرصتها وامکانات و نیز به خاطر غفلت از نامعلوم بودن آینده محدود می گردد. بنگاههای اقتصادی حتی اگر هم بخواهند نمی توانند به حداکثر رساندن سود اقدام کنند و لذا متقاعد می شوند که برای رسیدن به یک سطح معین و عقلایی که سطح رضایتبخش نام دارد. تلاش کنند. این حرکتها که به حرکتهای بازی شطرنج شبیه است در فعالیتهای رفتاری و اقتصادی بسیار نمود پیدا کرده است. در عالم واقعیت به جای یک حرکت می توان چندین حرکت را انجام داد و در این حرکتها عامل هزینه، فرصتها و اطلاعات درنظر گرفته می شود تا بهترین حرکتها ازنظر بنگاه یا افراد اعمال شود و همین عوامل سطح تلاش موسسات و انسانها را محدود می سازد. سایمون در مقالات متعددی ازجمله الگوهای انسان (1956)، علوم تصنعی (1969)، الگوهای اکتشاف (1977) و الگوهای منطق محدود و موضوعهای دیگر در نظریات اداری و اقتصادی (1982) کوشیده است که رفتار انسان را با واقع بینی، نه براساس تخیل توضیح دهد. سایمون و همکارانش دردانشگاه کارنگی - ملون در پیترزبورگ مجله ای به نام رفتار سازمانی منتشر کردند تا نحوه تصمیم گیری افراد در داخل سازمانها و موسسات دولتی را تشریح کند. وی به خاطــر علاقه مفرطی که به علم مدیریت و تصمیم گیری در سلسله مراتب سازمانی داشت مهمترین اثر خود یعنی کتاب رفتار اداری را تالیف کرد؛ کتابهای دیگر او در این زمینه عبارتند از: مدیریت دولتی (1950)، کتاب سازمانها با همکاری جی.جی.مارچ (1958)، علم جدید تصمیم گیری مدیریت (1960) و شیوه خودکاری برای افراد و مدیریت (1965).

 

نظریه هربرت سایمون       

سایمون بر این اعتقاد است که در هر نظریه اداری « تصمیم گیری » باید محور اصلی را تشکیل دهد . هنگامی که افراد برای دست یافتن به هدف معینی فعالیت های خود را هماهنگ می کنند ، در واقع آگاهانه تصمیم می گیرند که چه راهی را از بین طرق مختلف برای عمل ، انتخاب کنند .

علاوه بر این ، « سایمون » اعتقاد دارد که تصمیم گیرنده معمولاً در جستجوی یافتن   « تصمیم بهینه » به مفهوم اقتصادی آن نیست و غالباً به یک « تصمیم رضایتبخش » اکتفا می کند . به عبارت دیگر ، تصمیم گیرنده به محض این که راه حلی بیابد که از آن طریق بتواند ضمن تایید برخی از نیازمندی های تعیین شده ، به هدف اصلیش دست یابد ، آن راه حل را بر می گزیند و از جستجو برای یافتن بهترین راه حل دست می کشد . حال آن که در شرایطی می توان تصمیم عقلانی گرفت که اولاً کلیه شقوق ممکن برای حل مسئله مورد بررسی قرار گیرد ، ثانیاً میزان قابلیت پیش بینی نتایج و پس آمدهای هر یک از شقوق مشخص می شود ، ثالثاً میزان دقت ارزیابی و درجه بندی نتایج پیش بینی شده از لحاظ قابل اجرا بودن آنها برآورده شود ، و بعد از همه این مراحل ، راه حلهای بهینه انتخاب شوند .

از سوی دیگر ، « سایمون » ضمن اهمیت قائل شدن برای مشارکت و همکاری افراد در تصمیم گیری های سازمانی ، براین عقیده است که افراد هنگامی که عضویت سازمانی را می پذیرند در واقع تا حدود قابل ملاحظه ای استقلال خود را در تصمیم گیری از دست می دهند . به عبارت دیگر ، به سازمان اجازه می دهند تا حدودی در تصمیمات آنها نفوذ کند . حال باید دید که سازمان از طریق چه مکانیزمهایی نفوذ خود را در تصمیمات هر یک از اعضاء اعمال می کند و چگونه تصمیمات آنها را با هدفها و برنامه های سازمان پیوند می دهد . به عقیده سایمون این مکانیزمها عبارتند از :

    الف ) تقسیم کار : تقسیم کار یکی از بنیادی ترین تدابیری است که سازمانها برای محدود کردن حوزه تصمیمات افراد به کار می گیرند . با واگذار کردن وظایف معینی به افراد ، در واقع آنها به جهتی هدایت می شوند که توجه خود را صرفاً به مسایلی معطوف کنند که مرتبط به این وظایف باشد .

    ب ) تعیین روش انجام کار ( روشهای استاندارد برای انجام کار ) : از طریق استاندارد کار و تعیین جزئیات مراحل انجام کار نیز می توان افراد را تا حدودی از رفتن به دنبال راه حلهای شخصی بازداشت .

   ج ) اختیار : تعیین میزان صلاحیت و اختیار افراد در تصمیم گیری نیز عامل مهم دیگری در اثر گذاری تصمیمات سازمانی به شمار می آید . به این طریق که سیاستهای کلی و تصمیمات مهم در راس هرم سازمانی به وسیله مدیر اتخاذ می شود و به رده های پایین تر سلسله مراتب سازمانی منتقل می شود تا به صورت راهنما و ضابطه برای تصمیم گیری مورد استفاده قرار گیرد .

   د ) نظام ارتباطات : چهارمین عامل مهم اثرگذاری در تصمیم گیری فردی ، نظام ارتباط است . از طریق مجاری ارتباطات است که اطلاعات ضروری یا حقایق تصمیم ، در جهات مختلف منتقل می شود .

   ه ) آموزش : آموزش و تلقین نیز ابزارهای پرقدرتی برای اثرگذاری بر تصمیم گیری افراد هستند . با استفاده از این ابزارها سعی می شود اطلاعات ، ارزش ها و مقررات , آن چنان در باطن افراد رسوخ داده شود که جزئی از اعتقادات آنها را تشکیل دهد . به این ترتیب ، تصمیمهایی که افراد می گیرند ، با هدفهای کلی سازمان منطبق و سازگار خواهد بود .

نظر دادن

لطفا دیدگاه خود را درباره این مطلب بنویسید: