۵ مرداد، مراسم اعلام موجودیت سازمان مردمنهاد «جمعیت هماندیشان دادخواه» (جهد) که به منظور مقابله با اشکال مختلف فساد تشکیل شده است، در خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد.
من نیز بهعنوان یکی از اعضای هیئت موسس، در این مراسمْ شرکت و بحثی را درباره ضرورت وجود سمنها در مبارزه با فساد ارائه کردم.
پیشدرآمد بحث من، طرح این سوال بود: برای تحقق شفافیت و مبارزه با فساد، عزم و اراده سیاستگذار ضروریتر است یا تشکیل سازمانهای مردمنهاد؟
طرح این سوال در این مراسم بهخصوص از این جهت جالبتوجه بود که بخشی از هیئت موسسان سمن جهد (از جمله خودم) کسانی بودند که در حوزه سیاستگذاری مسئولیت دارند و این سوال پیش میآید که این افراد اگر در همان حوزه سیاستگذاری متمرکز شوند، ثمربخشتر از آن نخواهد بود که بخواهند در حوزه تشکلهای مردمنهاد فعالیت کنند؟
با تکیه بر مطالعات قبلیم در حوزه جامعهشناسی و همچنین تجربیات دو سال اخیرم در شورای شهر، پاسخ من به پرسش طرحشده این است که در بحث شفافیت و مبارزه با فساد، حداقل به دو دلیل شکلگیری تشکلهای مردمنهاد، چهبسا ضروریتر از عزم و اراده نهاد سیاستگذار باشد.
دلیل اول آن که تشکلهای مردمنهاد، قدرت و نفوذ بیشتری نسبت به نهادهای قدرت در ایجاد مطالبهگری عمومی دارند. یعنی اگر بخواهیم در سطح افکار عمومی، شفافیت و مبارزه با فساد را تبدیل به مطالبه اجتماعی کنیم، تشکلهای مردمنهاد نفوذ بیشتری در افکار عمومی دارند و در زمینه ایجاد مطالبه عمومی شفافیت موثرتر از نهادهای قدرت عمل میکنند.
اما دلیل بعدی و مهمتر، نقشی است که تشکلهای مردمنهاد -و تنها تشکلهای مردمنهاد- میتوانند در تثبیت و پایدارسازی دستاوردهای شفافیت و مبارزه با فساد بازی کنند.
واقعیت این است که شفافیت و مبارزه با فساد در جامعه، ذینفع سازمانیافته ندارد. ذینفع اصلی تحقق شفافیت و مبارزه با فساد، مردم هستند و مردم سازمانیافته نیستند. این در حالی است که کسانی که سالیان متمادی است از زمینههای رانت و فساد سود میبرند، شبکههای قدرتمندی از گروههای ذینفود و ذینفع را شکل دادهاند و هر نوع اقدام به تغییر در وضع موجود، با مقاومت جدی آنها مواجه خواهد شد. حتی اگر فرد سیاستگذار با استفاده از قدرت جایگاه خود بتواند تغییراتی را در حوزه شفافیت و مبارزه با فساد رقم بزند، قدرت و شکلیافتگی این شبکههای ذینفع رانت و فساد موجب میشود تا از هر فرصت و موقعیتی، در جهت بیاثر کردن تغییرات و بازگرداندن وضعیت به حالت قبلی -که از آن نفع میبردند- استفاده کنند.
این همان مسئلهای است که من و دیگر همکاران دغدغهمندم در شورای شهر نیز با آن روبهرو هستیم: تجربه فعالیت در حوزه شفافیت و مبارزه با فساد در دو سال اخیر به ما نشان داده است که وضعیت موجود بسیار مستعد آن است که تمام دستاوردهایی که تا بدین جا و با اجماع و همراهی اعضای شورای پنجم، در زمینه شفافیت و شیشهای شدن شهرداری تهران به دست آمده است، مثل انتشار عمومی اطلاعات قراردادها، انتشار اطلاعات حوزه شهرسازی و شفافیت آراء نمایندگان، بیش از دوره چهارساله فعالیت شورای پنجم دوام نداشته باشد.
به همین دلیل است که وجود تشکلهای مردمنهادی که به طور تخصصی در حوزه شفافیت و مبارزه با فساد فعالیت کنند و زنجیرهای از ذینفعان سازمانیافته برای شفافیت و مبارزه با فساد را شکل دهند، ضروری است. درواقع تنها راه تثبیت و پایدارسازی تغییرات، ایجاد حساسیت و مطالبه در افکار عمومی برای حفظ و دوام این تغییرات است و چهبسا قدرت افکار عمومی از هر نهادی در این حوزه موثرتر عمل کند. اما همانطور که پیشتر نیز به آن اشاره شد، افکار عمومی سازماننیافته هستند و نیازمند آگاهیبخشی و مطالبهگر شدن، و نقشی که تشکلهای مردمنهاد میتوانند در این خصوص بازی کنند موجب میشود تا دوام و پایداری دستاوردهای شفافیت و مبارزه با فساد جز با تکیه بر فعالیتهای این تشکلها ممکن نباشد.
امیدوارم همه تشکلهایی که در حوزه شفافیت و مبارزه با فساد شکل گرفتهاند، به صورت همافزا، زنجیرهای از ذینفعان سازمانیافته برای تحقق شفافیت و مبارزه با فساد شکل بدهند و در جهت آگاهیبخشی به ذینفعان اصلی شفافیت و مبارزه با فساد که عموم شهروندان هستند و شکلدهی به مطالبه عمومی حرکت کنند.